واژه خراسان ترکیبـی اسـت از خـور« بـه معنـی خورشـید» و اسـان« بـه معنـی آمـدن» به معنی جایی اسـت کـه از آن، خورشـید برمـی آیـد و خراسـان بـه معنـی محـل طلـوع خورشـید اسـت. اسـتان خراسـان شـمالی در گذشـته بخشـی از خراسـان بـزرگ بـود کـه در بهار سـال 1383هجری شمسـی بـا تقسـیم اسـتان خراسـان بـه سـه اسـتان خراسـان شـمالی، خراسـان رضـوی و خراسـان جنوبـی بـه وجـود آمـد. این استان که آن را گنجینه فرهنگ ها نامیده اند، از نظر تقسیمات کشوری دارای 8 شهرستان به مرکزیت شهر بجنورد است. اقتصـاد ایـن شـهر و شهرستان های پیرامـون آن، بـر پایـۀ کشـت، باغـداری، پـرورش دام، بازرگانـی، کارگـری و صنایـع دسـتی اسـتوار اسـت. فرآورده هـای آن گنـدم، جـو، برنـج، حبـوب، پنبـه و لبنیـات اسـت و مـردم پیـرو آئیـن اسـلام و مذهـب شـیعه هسـتند و بـه زبان هـای فارسـی، کـردی و ترکـی سـخن میگوینـد.
قوم بزرگ کرد
کردها یکی از بزرگ ترین و قدیمی ترین قبایل بزرگ آرایی سرزمین ایران هستند که در نواحی غرب فلات ایران از دیرباز سکونت گزیده و با تشکیل اولین سلسله پادشاهی ماد، تمام ایران را زیر چتر و کلمه واحدی به نام ایران درآوردند و در طی قرون به وجه شایسته ای در مقابل جزر و مد حوادث، در حفظ و اشاعه میراث گرانبهای فرهنگی و بروز ملیت خود کامیاب شده و رشادت و سلحشوری خود را در تاریخ به ثبت رسانده اند.
کردها به دلیل خوی قهرمانی و سلحشوری خود، همواره مورد جور و شکنجه و قتل و کشتار قرار گرفته اند. در شاهنامه فردوسی در داستان کاوه آهنگر به کردها اشاره شده است و این ها قومی بودند که به کمک کاوه، بساط جور ضحاک را برچیدند.
سرزمین کردها همواره میدان جنگ و قتل و غارت و لگدکوبی بوده است. جنگ های باستانی ایران و روم، جنگ های دوره ساسانیان با رومیان، به ویژه جنگ های انوشیروان و جنگ های 24 ساله خسروپرویز با رومیان با شدت هر چه تمام تر در کردستان در جریان بوده است.
مــردم کردتبــار منطقــۀ خراســان نیز بنــا بــه منابــع تاریخــی، نــوادگان کردهایــی هســتند کــه در زمــان شــاه عبــاس از منطقــۀ باختــری دریاچــه ارومیــه بــه ایــن نواحــی بــرای نگاهــداری از مرزهــای ایــران کــوچ داده شــدند. بنــا بــه روایتــی دیگــر شــاه عبــاس آنــان را به خاطــر تضعیــف سرکشــی خان هــای کرمانجــی و بــه کار بــردن آنــان در مقابلــه بــا حمــات بی امــان ازبــکان، بــه خراســان بــزرگ کوچاند. ســفالینه های به دســت آمده حاکــی از ایــن اســت کــه ایــن قــوم دســت کم از هفــت هــزار ســال پیــش دارای تمدنــی درخــور توجــه بــوده، چنانکــه بعضــی اقـوام مجـاور را بـه طمـع دسـت اندازی و انتفـاع از ماحصـل تمـدن آنـان انداختـه اسـت.
امـروزه کردهـا را در چنـد شـاخۀ مهـم دسـته بندی می کننـد. مهمتریـن راه بـرای تقسـیم بندی اقـوام کـرد تقســیم بندی آنهــا از لحــاظ لهجــه اســت؛ در ایــن تقســیم بندی کردهــا بــه پنــج شــاخه تقســیم می شــوند کــه عبارتنــد از: کرمانج ها؛ سوران ها؛ لرها؛ زازاها و هورامان ها؛ چنانچــه مشــاهده می شــود؛ در میان تمام لهجه های زبان کردی، لهجه کرمانجی در تاریخ تطور و تحقیق زبان کردی، مقام مهمی دارد که لهجه مکری یکی از شاخه های آن می باشد و این همان لهجه ای است که به زبان زردشت و اوستا نیز معروف شده و بسیار جامع می باشد. این لهجه شیرین ترین و مقبول ترین لهجه کردی است و دانشمندانی نظیر میجرسون، مرگان، استاد امین زکی و علامه مردوخ کردستانی این نظر را تایید می کنند. سلاست و روانی و عدم آلودگی به زبان های بیگانه از مشخصات برجسته این زبان است. کرمانج های خراسان که در اوایل حکومت صفوی به مرزهای شمال شرق ایران انتقال داده شدند، تحت عنوان دو ایل بزرگ زعفرانلو و شادلو و پنج ایل کوچک کیوانلو، کیکانلو، میلانلو، عمارلو و قراچورلو به این خطه آمدند که بزرگ ترین آن زعفرانلو است که از ایلات بزرگ و متعددی تشکیل شده و ریاست دیگر ایلات کرمانج خراسان را عهده دار و مرکز آن شهرستان قوچان می باشد. کرمانج که به کرد شمال نیز معروف است کم و بیش حـدود هفتـاد و یـک درصـد تمـام کردهـای جهـان را کـه امـروزه در بیـش از سـی و یـک کشـور جهـان پراکنده انـد شـامل می شـود. مهمتریـن نقـاط اسـکان کرمانج هـا در خراسـان عبارتنـد از شـهرهای: قوچـان، بجنـورد، اسـفراین، شـیروان، مشـهد، چنـاران، درگـز، کلات، آشـخانه، مانه و سـملقان، فـاروج، باجگیـران و …. امـا در مجمـوع حضـور کرمانج هـا در روسـتاها نمـود بیشـتری دارد تـا در شـهرها؛ چـرا کـه اغلـب آنـان بـه مشـاغلی همچـون دامـداری و کشـاورزی مشـغولند و اکنون پنج درصد از کردهای خراسان کاملا زندگی کوچ رو و عشایری و ییلاق و قشلاق دارند.
پوشاک زنان و مردان کرمانج خراسان شمالی
زن کرمانج در جامۀ محلی کاملا پوشـیده و محجبه اسـت. پوشـش زنان کرمانج خراسـان شـمالی شـاخصه های منحصربه فـردی دارد کـه نـوع پارچـه، زینت هـا، نام هـا و پـردازش رنـگ ازجملـۀ این ویژگی هـا اسـت. ایـن لبـاس اغلـب شـامل پنـج قسـمت “یاشـار” و یـا چارقـد، “کـراس”یا بلـوز،”شـیلوار” یا دامن “جلیقه و شلیته” اسـت. یاشـار و یا چارقد که در اصطلاح امروزی روسـری گفتـه می شـود، شـال حریـر مخصوصـی اسـت کـه به عنـوان پوشـش سـر اسـتفاده می شـود و بـه گونـه ای اسـت کـه سـر و حتـی چهـره زن، بـه جـز چشـمان وی را نیـز می پوشـاند. “سـربند” نیـز دسـتمال یـزدی اسـت کـه اغلـب ترکیبـی از رنگ هـای قرمـز و مشـکی بـوده و بـرای محکـم کـردن یاشـار بـر روی آن بسـته می شـود. کراس لبـاس بالاتنـه بـوده و به پیراهن بلند سـاده ای گفته می شـود کـه یقـه خاصـی نـدارد و پایین آن نیز چین دار اسـت. شـیلوار یا پارچه، دامن پرچینی اسـت که در پوشـش دخترهـا نارنجـی و یـا زرد رنـگ بـوده و در خانم هـا نیـز بـه رنـگ قرمـز و از پارچۀ مخملی تهیـه می شـود. شـلیته دامن بلنـدی تـا محـدودۀ زانـو و از جنـس مخمـل بـوده کـه بـا رنگ هـای متنـوع حاشـیه دوزی می شـود. جلیقه کـه معمـولا از جنـس مخمـل بـوده و سـکه های قدیمـی که در قدیـم به عنـوان پـس انـداز خانمهـا بـه آن دوختـه می شـد و بـه مـرور زمـان به جزئـی از لبـاس تبدیل شـده اسـت؛ زیبایـی خاصـی بـه آن می بخشـد و اغلـب نیـز کـراس و جلیقـه بـا شـلیته همرنـگ انتخـاب می شـدند. البتـه علاوه بـر ایـن پوشـش ها بایـد “گار”یعنـی گوشـوارهای بلنـدی کـه بـه دو طـرف عرقچیـن متصـل و روی آن یاشـار و سـربند بسـته می شـد، “کلـه”، پوششـی از جنـس پارچۀ مخمـل کـه بـر روی کـراس پوشـیده می شـد، جـوراب و … را نیـز اضافـه کـرد که بنا به شـرایط و فصـول مختلف سـال پوشـیده می شـدند و با یکدیگر پوششـی مرکـب از رنگ ها و پیام هـا را ایجاد می کردنـد. ناگفتـه نمانـد کـه در حـال حاضر، پوشـش اصیل کرمانجی در میان عشـایر و بیشـتر در بیـن زنـان مسـن تر رایـج اسـت.
پوشاک مردان کرمانج های خراسان شمالی نیــز شــامل “عــرق چیــن”، “کــه لاو” ،”لچــگ”و … بــود کــه هماننــد پوشــاک بانــوان دارای رنگ هــای شــاد و برگرفتــه از طبیعــت بودنــد.
“چـاروق،” پـای پـوش سـنتی غالـب مـردم خراسـان شـمالی نیـز اعـم از کـرد و تـرک و ترکمـن بـوده اسـت کـه از چـرم طبیعـی تهیـه می شـد و نـوک آن نیـز اندکـی برگشـته بـود. ایـن کفـش سـنتی بـا نخ هـا و اشـکال مختلـف تزییـن می شـد و دارای بندهـا و تسـمه های بلنـدی بـود کـه بندهـای آن را بـه سـاق پـا می پیچیدنـد و بـرای زیباتـر شـدن چـاروق نیـز در نـوک برگشـته آن از منگولـه های تهیـه شـده از نخ هـای ابریشـم رنگـی اسـتفاده می شـد.
صنایع دستی کردهای خراسان شمالی
حضور قومیت های مختلف با فرهنگ های متنوع، همنشینی جذاب و در خور تحسینی را برای تولیدات صنایع دستی این استان فراهم آورده است؛ بنابراین بسیاری از نقوش و تکنیک ها از قومی به قوم دیگر راه یافته است؛ به گونه ای که می توان مجموعه هنرهای دستی خراسان شمالی را چشم اندازی بدیع از تکامل اندیشه ها دانست. با توجه به این ترکیب قومیت ها، تنوع صنایع دستی نیز کم نظیر و قابل توجه است. ازصنایع دستی کردهای خراسان شمالی می توان به گلیم بافی، سفره کردی، پلاس، فرش کردی، نساجی سنتی، ابریشم بافی، چوخه بافی و پی تاوه، پارچه بافی، چارق دوزی، جاجیم و رودوزی سنتی اشاره کرد.
منبع: انیس میری و نجمه سیددخت (1400). گزارش توصیفی و تحلیلی وضعیت فرهنگی و هنری استان خراسان شمالی. تهران: چاپار. 1400.