طی بهمن ماه در کشور ما زلزله خوی رخداد و مسئولین در این شرایط سخت حضورشان و تلاششان کار ساز بوده و ایثار و پشت کار بی وقفه همه در حد مقدورات التیام بخش آلام هموطنان بود که با برنامه ریزیهائی که می شود زندگی این عزیزان بر مدار عادی قرار گیرد. از این گونه حوادث طی دهه اخیر زیاد دیده ایم، سیل خوزستان، سیل گلستان و آق قلاع و سیستان و بلوچستان و بیشتر نقاط کشور هم تجارب رخداد زلزله داریم و هم سیل و نمونه ای بارز سیل تهران و مشکلات که ساختمانهای واقع در مسیر مسیلها بود چه زیانهائی که ببار آورد، همه مسئولین با دقت و براوردهای خسارت و تخصیص اعتبارات و جبران مافات را بخوبی واقفند و خدا را شکر که کمر همت می بندند و به حمایت همنوعان می آیند و این در فرهنگ ما و حکومتداری حکومتی ما هم توصیه های فراوانی شده
تو که از غم دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی
بنی آدم اعضای یک دیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
و سعدی علیه الرحمه و دیگر شعرا و بزرگان ادب ما و مدیران و وزیران مردم دوست در طول تاریخ بسیار بوده و هنوز هم هست که قوت غالب آنها غم و غصه های هم نوعانشان است از این مقدمه بگذریم و روایتی را نقل می کنم که شاید معدود افرادی به آن توجه داشته باشند و یادشان باشد، میدانیم که ایل بختیاری دو طایفه بزرگ لر که از لرستان تا فریدن شهر، چادگان چهل گرد دو آب و صمصامی و دینارون و از طرف شمال شرق چغاخور مرکز ایلخانی بود و سبزکوه که محل طوایف مختلفی بود و کل این محدوده زاگرس ییلاق چهار لنگ و هفت لنگ بود و تیره و طوایف مختلف و در راس هر طایفه یکی از بزرگان ایل بود که همه تحت نفوذ و فرمان او بودند. غرض این نیست چگونگی بافت حکمرانی در ایل را مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار بدهم می خواستم که گاهی اوقات در فرمایشات مسئولین کلماتی را می شنویم و می بینیم و همچنین برنامه ریزی و آمایش سرزمین یا ساماندهی بر اساس امکانات نیرومندی که در هر منطقه در ذات و نهاد جغرافیایی و اقلیمی آن ناحیه یا منطقه نهفته است امروزه شناسائی اینگونه امکانات از طریق کارشناسان و برنامه ریزان با بهره بری از عکسهای ماهواره ای دانش روز میتواناقدام به تهیه برنامه بر اساس توان هر منطقه ای انجام داد و برای هر رخداد احتمالی در ساختار عمران منطقه ای و بهره گیری از کارشناسان بی طرف تحت مدیریت واحد برنامه ریزی و توجیه اقتصادی اقدام کرد. با این گفتار می خواهم گریزی بزنم به بارندگیهای اخیر در استان چهارمحال و بختیاری و شمال غرب و جنوب اصفهان و این کانون بزرگ آبگیر زاگرس که مایه هستی در قلب ایران است.
بذل توجهمدیران و مسئولین استانی به این گفتار شاید زمینه گشایش راهکارهائی باشد که ما با اینگونه مشکلات این چنینی و اضطراری مواجه نشویم، که در تنگنای شرایط جوی گیر نکنیم، خوشبختانه در این بارندگیها تلفات جانی نداشتیم ولی زندگی بسیاری از هم استان های ما دچار مخاطرات و مشکلاتی شد که میشد با پیش بینی هائی که اینگونه نشود و علاج واقع قبل از وقوع می شد
نقل یک روایت
در سال 1347 اواخر تیرماه و اوایل مرداد ماه بر اساس ضرورتی سفری از طریق بیایان دره به دینارون و بعد از آنجا به دوآب صمصامی و گردنه چری و رفتن به بازفت و چمن گلی تا دیناش در این سفر پانزده روزه پیاده در دشت و دره ها و جنگلهای بازفت را چادر نشینان و مالهای عشایر و نحوه زندگی آنها و اوضاع و احوال اجتماعی مردم آن زمان آشنا شدم.
یکی از عادات یا رسومات طوایف این بود که بیشتر اوقات به احشام همدیگر دستبرد می زدند.
این عادات عادی چرا بود و اینها ریشه های اجتماعی و شرایط ضعف نفوذ قدرت حکومتی در این مناطق بود در این سفر اولین روزی که وارد دینارون شدیم رفتیم پاسگاه ژاندارمری و در همان موقع در حدود ده پانزده نفر را از یک اطاق که سربازان از آن نگهبانی می کردند یک دستگاه وانت شورلت را عقب عقب بردند دم درب اطاق و آنها را سوار عقب ماشین کردند اتفاقا کدخدای همین افراد هم جهانگیر نامی بود می خواست که جلو وانت سوار شود ولی ژاندارمها با تحکم ایشان را سوار عقب وانت کردند و طناب کشیدند سربازی مسلح در روی رکاب عقب و یکی دیگر گروهبان با سرباز هم جلو وانت راهی شهر کردند به علت دزدی پس از چند روز پیاده روی وارد بازفت شدیم منزل کدخدا رئیسی طایفه موریو شبی هم مهمان حاج موری بودیم که به خیلی از قضایای ارتباطات دستبردهای طایفه ای آشنا شدیم در بازفت ژاندارمری هنوز با اسب در تردد بود و در روز و در شب امنیت نبود که جایی بشود بگذریم پس از چند روز پیاده روی رفتیم تا دیناش در آنجا کسالتی پیش آمد و ادامه گردش ما متوقف شد و قصد آمدن به کوهرنگ یا چهل گردکردیم.
حرکت از دیناش به چهل گرد مرداد ماه 1347
در دره بازفت به سمت قله زردکوه 5 صبح حرکت کردیم چندین دره را از مسیری مال رو طی کردیم حدود ساعت 2 بود که نزدیکیهای قله رسیدیم و در آنجا یک سپاه چادر بود خانمی بود خیلی با شخصیت و با ابهت و ما آنجا نهار خوردیم و این سرکارخانم آنزمانآنجا سیگار می کشید و ایشان خواهر شخصی بود بنام آ اسکندر بود، حدود ساعت دو بعدازظهر بقله رسیدیم این قسمت خیلی جالب است که حدود یک ساعت ما در مرداد ماه از روی برفهای دائمی قله زردکوه پیاده روی کردیم و این نشان از بارندگیهای بزرگی بود که در آن زمان منشا رودهای آب کارون و دز بود و زاینده روز پهنه برفی طوری بود که عمق آنمعلوم نبود، نه سدی در کار بود و نه راه آبی مسدود بود و چشمه ها در دره ها روی ریگهای نشسته می خندیدند و جاری بودند، آبشارها به راه طبیعی خود در جریان بودند و کوتاه سخن ساعت هفت بعدازظهر رسیدیم به چهلگرد از کنار سد تونل کوهرنگ آمدیم و شب در چلگرد ماندیم بیشتر دره ها پر از سیاه چادرها بود گله های میش و بز تمام قسمتهای دشت و دامنه ها و ارتفاعات نزدیک قله ها پراکنده بودند و مراتع پر از علوفه و گون زارهای بسیار و تنها ساختمان موجود در آن زمان در چلگرد یک مغازه بود و همیشه سیاه چادرها در گوشه و کنار با صخره های سنگی
نتیجه گیری از بحث طولانی
قریب 55 سال تونل کوهرنگ در سال 1332 احداث شد و کل منطقه اگر آمار ساکنین آن زمان را داشته باشید مثلا آمارهای 1335- 13345 و 1355 خواهید دید که منطقه عشایر نشین بود و بارندگی ها بسیار و ما متاسفانه آمارهای اقلیمی طولانی نداریم که اینگونه چرخش دوره های ترسالی و خشک سالی را تجزیهتحلیل کنیم، بسیاری از سکنه کنونی شهرستان کوهرنگ و روستاهای فریدن دینارون در این فصل در گرمسیر بودند و با این مشکلات مواجه نبودند تغییر اقلیم، اسکاناجباری کمی بارش در خوزستان و ایجاد سدهای بزرگ اکولوژی منطقه زاگرس و چلگه خوزستان را بهم ریخت و برگشت به آن دوره ها مگر اینکه از طریق همین تکرار چرخه های دوره ای اقلیمها انجام گیرد و طبیعت با کسی تعارف ندارد وقتی ترکیه احساس خطر شکست دیوارهای سدهای روی دجله و فرات را متحمل دانست اقدام به تخلیه آب سدها نمود. بهرحال در برآورد هزینه های احتمالی اینگونه حوادث که به دولت و مردم تحمیل می شود بایستی با برنامه های علمی و راهکارهای اقتصادی اسکان پایدار و شناخت سازه های زمین شناسی و زلزله خیزی و ایجاد ساختمان های مرتفع و ضد زلزله و کوچه های عریض و کانالهای سیلابی و مسیل ها را باید در برنامه ریزی آمایش سرزمین مد نظر داشت. از کم آبی شهرکرد در تابستان همین امسال چه عبرتی گرفته شد تغییر کاربرهای اراضی طبیعی و ملی و ادامه ساخت و سازهای شهرکهای اقماری شمال شهرکرد و بلعیدن جلگه شهرکرد توسط، ترمینالها و پمپ بنزین ها و مساجد و قرارگاه ها و دیگر نیازهای سودجویانه ما را با سرنوشتی دچار می کند که زمان پاسخ گوی مدیریتهای روزمرگی را خواهد داد و آنهم همان بحرانهای ترافیک شهری، کم آبی، مشکلاتی اجتماعی و همچنین بسیاری از مشکلاتی که شاید بخواهیم همه آنها مد نظر و تجزیه تحلیل کنیم دور از حوصله این مقوله است از کم آبی شهرکرد در توسعه شهرنشینی پیرامون این شهر تجدید نظر باید انجام گیرد الباقی جلگه حاصل خیز شهرکرد به عنوان بخشی از ریه تنفسی این شهر به عنوان جلگه جاوید و بدون تغییر کار در هر شرایطی حفاظت باید گردد، از رویه های سودجانه و ضد محیط زیست و آب برجلوگیری باید گردد، اشتغال را بایستی بر اساس نیروی دانش جوانان در راستای حفظ محیط زیست که اهمیت آن برای ادامه حیات از نان شب واجب تر است نگاه کرد بایستی تعرفه پروانه های آب و برق و گاز و پروانه های شهرهای کم جمعیت مستعد توسعه را کاهش داد و از تعرض عرصه های منابع طبیعی پیرامون شهرهای بزرگ برای اسکان جمعیت های مهاجر جلوگیری کرد، امکانات رفاهی شهرهای کوچک را توسعه باید داد و مسطح امکانات آموزشی باید بالابر و تا تفاوت در توزیع امکانات رفاهی انگیزه مهاجرت را از شهرهای کوچک به حاشیه شهرهای بزرگ بگیریم.
والسلام علی من التبع الهدی/
علی محمد شیروانی کارشناس ارشد جغرافیا، عضو شورای اسلامی شهر ناغان