حادثه شهادت خدمتگزاران جمهور، بخصوص رییس جمهور شهید سید ابراهیم رئیسی، کشور را وارد فضای جدید و بیسابقهای کرد.
از یک طرف تأثر و تألم روحی ناشی از یک حادثه غیرمترقبه و از طرف دیگر اینکه طبق قانون اساسی، ظرف ۵۰ روز باید تکلیف رئیس قوه مجریه که اصلی ترین قوه کشور است مشخص شود.
ما درسال ۱۳۶۰در اوج جنگ تحمیلی و دفاع مقدس ملت ایران، موضوع شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر کشور را داشتیم و آن زمان حساسیت و شرایط حاکم بسیار سخت و بحرانی بود اما بدون خسارت قابل توجهی کشور وارد فاز مدیریت جدید شد و امور جاری مملکت بر مدار خود قرار گرفت.
طی ۵ روزگذشته نیز با تدابیر و درایت رهبر معظم انقلاب، سرپرست ریاست جمهوری مشخص شد و حسب دستور ایشان مقامات فعلی و سیاسی باید مقدمات انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری و گزینش نهمین رئیس جمهور ایران را فراهم کنند.
موضوعی که در این وجیزه مد نظر است این است که طی دوسه روز گذشته تحرکات گروههای سیاسی و فعالین این حوزه بطور چشمگیری افرایش داشته و همه چشم ها به دهم تا چهاردهم خرداد دوخته شده که چه کسانی نامزد این انتخابات خواهند شد.
در بررسی میدانی از فضای رسانهای کشور تاکنون اسامی ۳۶ نفر از سیاسیون به عنوان نامزدهای احتمالی مطرح شده و گمانه زنیها برای بررسی این اسامی کماکان ادامه دارد.
یک انسان فهیم و آگاه وقتی به عدد ۳۶ میرسد در ذهنش این مطلب خطور می کند که این احساس تکلیف و خود بزرگ بینی و حتی «توهم رئیس جمهور بودن» چگونه در مغز عدهای جرقه میزند؟
تجربه چندده ساله این حقیر نشان داده که در جهان پیشرفته و توسعه یافته معمولا نامزدهای ریاست جمهوری از تعداد انگشتان دست هم تجاوز نمی کند آن هم کسانی مطرح میشوند که احزاب با سابقه از آن ها حمایت میکنند، حال چگونه میشود که ایام ثبت نام ریاست جمهوری در کشور«مایه مضحکه و خنده» خاص و عام شود؟!
و هر کسی از پایین ترین اقشار جامعه تا بالاترین آن ها در خود احساس «تکلیف» می کند برای «پریزیدنت» شدن!
بعد از گذشت ۴۵ سال از پیروزی انقلاب اسلامی از گروهها و جریانهای سیاسی باسابقه و شناسنامه دار، آیا نباید پرسید این جماعت که همواره شورای نگهبان را سد راه حضورشان در عرصه انتخابات میدانند، چرا خودشان یک یا دو نفر را به عنوان نامزد اصلی و مورد حمایت شان به افکارعمومی معرفی نمی کنند تا شاهد«حضور فلهای» و پر تعداد نامزدها نباشیم؟
سوال مردم این است چرا این احزاب و گروهها قاعده بازی را بلد نیستند که بعید است ندانند و خودشان عملا به این هرج و مرج ثبت نامها دامن می زنند. مردم میپرسند وقتی اصلاح طلبان، اصولگرایان، اعتدلیون و برخی جبهههای سیاسی معروف و استخواندار کشور خودشان قواعد معرفی نامزد اصلح را رعایت نمی کنند چگونه انتظار دارند شورای نگهبان«نامزدهای فله ای» را تایید کند؟
بنظر می رسد در این برهه زمانی که کشور و مردم در شرایط نابسامان اقتصادی هستند و تورم و گرانی های سرسام آور در سفره مردم باعث دلزدگی و یأس آن ها از سیاست و سیاست بازی شده است (لطفا حضور میلیونی مردم ایران در مراسم عزاداری شهدای جمهور را به پای استقبال مردم از عرصه سیاست نگذارید این حضور رابطه دلی و اعتقادی آن با شعائر دینی و مذهبی شان بوده و هست و دلیل بر طرفداری و حمایت از نامزد خاصی نیست) باید احزاب و گروههای سیاسی بلوغ و شعور اجتماعی و سیاسی خود را به منصه ظهور بگذارند و این فضای ایجاد شده را فرصتی برای رعایت واجرای قوانین و قاعدههای تحزب و تحزب گرایی بدانند تا این رسم و روش در جامعه نهادینه شود.
بر آنم که در این دوره از انتخابات شورای محترم نگهبان بیش از۶ نفر را تایید نخواهد کرد. انتخابات تیر ماه ۱۴۰۳ با همه انتخابات کشور تفاوتهای اساسی دارد و فضا برای نامزدهای پوششی مهیا نیست و مردم هم این بازی «کی بود کی بود» را نمیپذیرند.
عرصه تیر ماه آینده، یکی از جدیترین عرصههای انتخاباتی کشور است که کسانی که برنامه مشخص و سوابق روشن دارند به میدان بیایند و احزاب می توانند برای نهادینه شدن بلوغ سیاسی مردم از همین خرداد ماه شروع کنند و خودشان پیشگام در این مهم باشند و نامزدهای از «فیلترحزب»، گذشته راب ه مردم و جامعه معرفی کنند.
فرهاد خادمی