سیاست خارجی به عنوان بخش لاینفک از سیاست یک کشور بویژه در دنیای امروز مورد توجه است. کشوری را نمیتوان یافت که بدون داشتن یک دیپلماسی فعال و مقتدر توانسته باشد منافع و امنیت ملی خویش را تامین و به نقش آفرینی در عرصه منطقهای و جهانی بپردازد. البته داشتن دیپلماسی موفق و پر توان نیازمند مولفههای داخلی و بیرونی است چنانکه ضعفهای اقتصادی، امنیتی، فرهنگی و سیاسی در عرصه داخلی ابتکار عملها و فعالیت دستگاه دیپلماسی کشورها را با چالش مواجه می سازد و در عین حال ضعف در دیپلماسی و مراودات جهانی، میتواند مانع از ظهور و بروز دستاوردهای داخلی در صحنه جهانی شود. بر این اساس میتوان گفت که سیاست داخلی و خارجی دو اصل به هم پیوسته هستند که هیچ کدام بدون هماهنگی و بهره گیری از ظرفیتهای طرف مقابل نمیتواند به اهداف خویش دست یابد.
جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان کشوری با موقعیت ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک، نیازمند برخورداری از سیاست خارجی فعال و منسجم میباشد که با بهره گیری از پشتوانههای درون کشور و ظرفیتسازیهای منطقهای و جهانی میتواند تحقق بخش اهداف و منافع ملی کشور باشد. نگاهی بر سیاست خارجی ایران در طول چند دهه اخیر بیانگر رویکردی واقع گرایانه بر اساس اصل واقع گرایی تدافعی است. به این معنا که ایران برخلاف ادعاهای غرب نه به دنبال بحرانسازی و رویکرد تقابلی با دیگر کشورها بلکه در چارچوب دفاع از تمامیت ارضی و منافع و امنیت ملی خویش رفتار کرده است. این رویکرد بر اساس سه اصل عزت، حکمت و مصلحت اجرا شده است. این کلید واژهها به عنوان راهبرد اصلی دیپلماسی ایران در حالی تا به امروز مورد توجه بوده است که در باب هستی شناسی و ریشهیابی این مولفهها نکاتی چند قابل توجه است که در توجه به آنها در عصر جدید نظام بینالملل یعنی عصر چند جانبه گرایی به جای یک جانبه گرایی غربی امری ضروری مینماید.
مقوله عزت گاه از سوی برخی محافل سیاسی و رسانهای به عنوان نه شرقی و نه غربی تعبیر شده و رویکردهایی که بویژه در دو سال اخیر در رویکرد به کشورهایی همچون چین و روسیه صورت گرفته است را مغایر با این اصل عنوان کردهاند حال آنکه معنای حقیقی این واژه آن است که سیاست خارجی باید به دور از دیپلماسی التماسی باشد حال میخواهد در قبال کشورهای شرقی باشد چه غرب کره زمین. این نگاه عزت مدارانه را میتوان در تحولات اخیر منطقه مشاهده کرد که در نهایت کشوری مانند عربستان با آن همه دشمنی علیه ایران، خواستار توسعه مناسبات با تهران شد.
در حوزه حکمت نیز به معنای آن است که با بهرهگیری از خرد و اندیشه به دور از هیجانات وارد عرصه دیپلماسی شد که به تعبیری میتوان از آن با با عنوان صبر استراتژیک یاد کرد. نمود عینی این رویکرد نقش آفرینی میدان در کنار دیپلماسی در عرصه منطقهای است که در قالب جبهه مقاومت و با نقش آفرینی مردان همچون شهید سپهبد قاسم سلیمانی محقق شد. اگر نبود این حکمت و درایت میدان از یک سو امروز تروریسم تمام منطقه را فرا گرفته بود و از سوی دیگر دشمنان ایران و منطقه امروز زیاده خواهی های خود را بر همگان حاکم میساختند. حمایت از فلسطین به عنوان مسئله اول جهان اسلام نمودی از این حکمت است که نقشی مهم در صحنه منطقه و جهان برای ایران رقم زده است.
و نکته پایانی آنکه مصلحت به معنای دور اندیشی و توجه به شرایط در عین حفظ عزت و حکمت میباشد. این مصلحت بدان معناست که حتی در وادی مذاکره با قدرتهای بزرگ در باب مقولهای همچون هستهای در کنار آنکه بر سر اصل مذاکره نرمش صورت میگیرد و با طرفهای مقابل پای میز نشسته می شود اما این حضور بر اساس عزت و کرامت ملی بوده و در برابر زیاده خواهیهای آنها کوتاه نیاید. متاسفانه توجه نکردن به این اصل و برداشت نادرست از واژه نرمش قهرمانانه در سال ۱۳۹۴ به امضای برجامی منجر شد که عملا نتوانست تامین کننده منافع ایران باشد بویژه اینکه گره زدن همه امور کشور به برجام، توهم نیازمندی ایران به طرفهای برجامی را در غرب ایجاد کرد که نتیجهای جز افزایش تحریمها و بی تعهدی آنها در قبال ایران نبود حال آنکه امروز رویکرد به مذاکره برجامی بر اساس شروط ایرانی یعنی لغو تحریمها، راستی ازمایی لغو تحریمها و نیز ضمانت غرب مبنی بر تکرار نشدن بدعهدیها نمودی واقع گرایانه از همان مصلحت اندیشی است.
قاسم غفوری