اهمیت تاریخ نه صرفا آشنا شدن با گذشتههای دور و نزدیک بلکه تجربه گرفتن از درسهایی است که در لابهلای برگهای تاریخ میتوان به دست آورد. نخستین تجربه تاریخی توجه و تکیه بر آرزوهایی است که زمانی جنبه ذهنی داشته است و پس از مدتی به یک طرح و ایده مبدل شده و در نهایت به ثمر رسیده است. شناخت ظرفیتها و داشتههای موجود در تدوین آرزوها هر چند امری عقلانی مینماید اما حقیقتی بالاتر از آن این است که تا آرزویی نباشد هدف و دستاوردی محقق نخواهد شد. در نمونهای آشکار زمانی ایران در طول ۸ سال دفاع مقدس حتی اجازه خرید سیم خاردار نداشت و شهرهای آن موشک باران میشد و در آرزوی داشتن موشک بود و امروز با تکیه بر دو اصل امید و ایمان توانسته آن آرزوها را به واقعیت مبدل و یکی از قدرتهای بزرگ موشکی و پهپادی جهان شود. با توجه به حقایق جاری زندگی، ارزو داشتن امری ضروری برای هدفگذاری و رسیدن به اهداف است و نتیجه تکیه بر ظرفیتهای موجود و دست شستن از آرزو پروری برابر با عقب ماندگی و گاه نابودی زندگی فردی و جمعی جوامع شده است. چه ملتهایی که به دلیل تکیه بر نداشتهها و آنچه دل نبستن به آرزوها نامیده میشود با فروپاشی و گاه سلطه بیگانگان بر خود مواجه شده اند چنانکه یکی از اهداف و ابزارهای اصلی استعمارگران را آرزو زدایی از جوامع و بدبین کردن ملتها به خود تشکیل میدهد تا در نهایت با حقارتی درونی تن به زیاده خواهیهای نظام سلطه دهند.
درس دیگر از صفحات تاریخ توجه به اصل دشمن شناسی در کنار تکیه بر داشتههای درونی است. در مقاطعی از تاریخ ایران مشاهده میشود که همزمان با تکیه و توجه به ظرفیتهای داخلی، شناخت نادرست از عرصه جهانی و نیز دل بستن به وعدههای قدرتها هزینههای سنگینی را بر کشور تحمیل کرده است. به عنوان مثال هر چند که عهدنامههای گلستان و ترکمانچای در جنگهای ایران و روس به ایران تحمیل شده است اما ریشه این عهدنامهها را باید در خیانتها و تحرکات انگلیس جستجو کرد که در نهایت ایران را گرفتار تجزیه و مشکلات بسیار کرده است. جنبش مشروطه در حالی در مسیر عدالتخواهی پیش میرفت که تحصن در سفارت انگلیس انحراف آن را رقم زد و یا در ملی شدن صنعت نفت این کودتای انگلیسیها بود که دستاوردهای کشور را به باد داد. تکرار دل بستن به وعدههای بیگانه و غفلت از دشمن شناسی برجامی را رقم زد که همچنان کشور تاوان آن را میدهد در حالی که ریشه این برجام تکیه بر کاستیها و مایوس شدن از آرزوی حل مشکلات با توان داخلی در کنار دلخوش کردن به وعدههای همان اروپایی بود که ترکمان چای و گلستان، جدایی افغانستان و بحرین از ایران را رقم زدند و یا آمریکایی که از کودتای ۲۸ مرداد تا به امروز جنایات بیشماری را علیه ایران رقم زده است. دلبستگی که موجب شد تا شروط ۹ گانه رهبری در باب برجام از سوی دولت وقت اجرایی نشود و حتی به رغم حمایتهای چین و روسیه، تحریمهای تسلیحاتی از سوی دولت ایران برای دورهای ۵ ساله پذیرفته شد. اشتباه محاسباتی در رویکردهای سیاست خارجی امروز از سوی برخی از شخصیتهای سیاسی و دیپلماتیک نیز مشاهده میشود که با واژگانی همچون خواست مسکو برای ماندن پرونده ایران در شورای امنیت نسخه غربگرایی را تجویز و بدبین سازی جامعه به روابط راهبردی دو کشور در مقطع کنونی را دنبال میکنند.
با توجه به آنچه از برگهایی از تاریخ ذکر شد میتوان گفت که آرزوسازی و ظرفیتسازی در جهت تحقق آن راهکار حل مشکلات و رسیدن به اهداف است که حلقه تکمیلی آن را نیز شناخت حقایق جاری در جهان و دل نبستن به وعده های آنهایی تشکیل میدهد که در طول تاریخ با فریبکاری به نابودی ایران و ایرانی پرداختهاند و با تحریف تاریخ به دنبال پاک کردن رد پاهای جنایات خود بودهاند چنانکه انگلیسیها که در طول جنگ جهانی اول ۹ میلیون ایرانی را بر اثر گرسنگی و بیماری ناشی از قحطی قتل عام کردند و با تاریخ نویسیهای دروغین به دنبال پاک کردن آن از حافظه تاریخی ایرانیان برآمدهاند امروز در لوای ادعای دروغین حمایت از مردم ایران کارناوالهای تحریم خواهی ایرانیان در خارج از کشور و برخی وطن فروشان داخلی را به راه میاندازند تا در آیندهای نه چندان دور با ادعای اینکه تحریمها خواست مردم ایران بوده، شرم تاریخی جنایتی بزرگ به نام تحریمهای اعمال شده علیه ملت ایران را به اذهان خانم دوهان گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر در اقدامات قهری یک جانبه جنایت علیه بشریت و نقض تمام قوانین بینالمللی است را از پیشانی خود پاک نمایند.
قاسم غفوری