حتما عناوینی چون اقتصاد اسلامی، طب اسلامی و بسیاری از این دست را شنیده و یا با طرفداران آن مواجه شده اید. ولی براستی این واژگان از کجا آمده اند و آیا در اسلام که یک دین کامل و آیینی الهی است جای دارند؟
با دقت در دین و باید ها و نباید هایش در کلام وحی و رفتار بزرگان بالاخص رسول خدا (ص) در می یابیم که دین فراتر از اینگونه دسته بندی هاست و نمی توان دین را در قالب یک روش در هر مقوله ای کوچک نمود. همانا دین یک مکتب است که انسان در روش های مختلف می تواند در راستای آن حرکت کند نه یک روش واحد که ناگزیر باشد از آن استفاده کند.
به عنوان مثال در همین مقوله اقتصاد، هم سرمایه دار می تواند اسلامی باشد هم کارمند هم کارگر هم کشاورز، به شرط آنکه باید ها و نباید های دین را رعایت نماید و از خطوط قرمز عبور نکند.مثلا ربا نخورد، رشوه نگیرد، ظلم نکند، کم فروشی و احتکار نکند، کم کاری نکند و…
اما اگر دین را تنها در یک روش خلاصه کنیم نمی توانیم از کلیه روش های مختلف در امور متفاوت در جامعه بهره گیریم.
پس نه سرمایه داری ضد دینی است و نه کارمندی و کارگری عین دین.
در بین بزرگان دین نیز، هم تجارت و سرمایه گذاری را مشاهده می کنیم، هم کارگری و موارد دیگر.
اینها شبیه کوچک شده ایست از آنچه به صورت کلان در جامعه برنامه ریزی و اجرا میشود. در واقع نبایستی در دین به دنبال روشی بگردیم تا با آن اقتصاد کشور را تنظیم کنیم بلکه بایستی بر طبق قوانین علم اقتصاد بهترین روش و مدل را برای شرایط حال حاضر انتخاب و سپس آن را با باید و نباید های مکتبمان تلطیف نماییم.
پی نوشت:
در قرآن، آنجا که خداوند به موسی می فرماید: ان اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشرت عینا ، بلافاصله تاکید می فرماید: قد علم کل اناس مشربهم.
یعنی میشود دین یکی باشد، موسی یکی، عصا یکی، ولی مردم مشرب (روش) های مختلف داشته باشند.
دکتر سید جعفر محقق