اقتصاد به عنوان یکی از ارکان زندگی فردی و جمعی پس از مقوله امنیت یکی از مولفههای مهم در جنگها و تقابلهای منطقهای و جهانی نیز میباشد چنانکه محاصره و تحریم از دیرباز ابزاری راهبردی در تقابل میان کشورها بوده است. امروز نیز در قرن بیست و یکم و در دنیایی که خود را متمدن مینامد این رویه از سوی قدرتهای سلطهگر علیه سایر کشورها اجرا میشود.
بر این اساس رسیدن به استقلال حقیقی بویژه در حوزه زنجیره غذایی امری ضروری است که متاسفانه گاه به بهانه کم آبی و یا صرفه داشتن واردات از این مقوله غفلت شده است. اهمیت این امر چنان است که کیسینجر تئوریسین بزرگ آمریکایی میگوید برای سلطه بر نبض دولتهای خاورمیانه نفت را باید در اختیار گرفت و برای نبض ملتها غذایشان را. نکته قابل توجه در حوزه تحریمها بویژه طی چند ماه اخیر، رویکرد همزمان اعمال تحریمهای ضد ایرانی با ایجاد فضای رسانهای سنگین با محوریت نسبت دادن تحریمها به مطالبه مردم ایران است.
غرب با سوق دادن مزدوران داخلی و خارجی و تبلیغات گسترده رسانههای فارسی زبان بیگانه با محوریت نمایش این تحریمها به عنوان مطالبهای از سوی مردم ایران برای آنچه رسیدن به آزادی تعبیر میشود واژه تحریم همچون تحریم فوتبال، تحریم سینما و…. در کنار برپایی تظاهراتهایی که در آنها تحریمها مطالبه میشود را در پیش گرفته است. رفتارهایی که برخی به اصطلاح روشنفکران و آزاد اندیشان در کنار برخی به اصطلاح سلبریتیها و ورزشکاران با نام ما فلان جشنواره فرهنگی را تحریم میکنیم و یا فلان تیم ملی را تحریم کرده و… خواسته و یا ناخواسته حلقهای از زنجیره بازی اهداف تحریمی غرب شده است که حلقه تکمیلی آن را نیز شعارهای ساختگی در آنچه تجمعات ضد ایرانی در خارج از ایران و خواستههای اپوزیسیون نماها که سیرک جرج تاون را به پا کردند میتوان مشاهده کرد.
غرب با این طراحیها از یک سو زمینه را برای تحریمهای جدید ایجاد میسازد و از سوی دیگر اهدافی شخصی با نگاهی به آینده را اجرا میکند. نکته مهم آن است که در تاریخ مقاطع و رفتارهایی داریم که میتوان از آن با عنوان نقاط شرم آمیز و خجالتآور و در عین تعهد آور یاد کرد چنانکه جنایات دولتمردان کانادا و انگلیس علیه بومیان کانادایی در عرض یک صد سال که تا ۱۹۹۶ آشکارا ادامه داشته و حداقل ۱۵۰ هزار کودک بومی در مدارس شبانه روزی قتل عام و در گورهای دسته جمعی دفن شدهاند و یا جنایاتی که انگلیسیها علیه مناطق تحت سلطه رقم زدند و یا جنایات فرانسه در الجزایر همچنان تبعاتش ادامه دارد. آمریکا و اروپا با اجرای چند دهه تحریم علیه ایران که به اذعان خانم دوهان گزارشگر ویژه سازمانملل در امور اقدامات قهری یک جانبه نقض آشکار تمام قوانین و منشور ملل متحد و بشر دوستانه است و عاملان و آمران جنایتکار علیه بشریت هستند و باید ضمن لغو تحریمها مورد بازخواست جهانی قرار گیرند با چنین شرم تاریخی در برابر ایرانیان مواجه هستند.
رفتارهای ماههای اخیر غرب در لوای آنچه آزادی بخشی به زنان ایران نامیده میشود به دنبال تبدیل تحریم به مطالبه درونی مردم است تا در مرحله نخست قبه تحریم را ریخته سپس به توجیه آن و مشروعیت دادن به ان بپردازد. فاز خطرناک تر این رویکرد تاریخ نویسی است که در لوای این رفتارها صورت میدهد بگونهای که در نهایت چنان ثبت تاریخ میکند که تحریمها به خواست ملت ایران وضع و در چارچوب بشر دوستانه بوده و غرب نه متهم جنایت که ناجی بوده است. به عبارتی دیگر غرب با به بازی گرفتن افکار عمومی ایران بویژه جوانانی که ذهنیتی از ۴ دهه جنایت غرب علیه ملت ایران از جنگ تحمیلی گرفته تا ترور و تحریم و… ندارند، به دنبال تبدیل خود از جنایتکار به ناجی است در حالی که همزمان پرونده جنایاتش را با داستان سرایی پیرامون رخدادهای ماههای اخیر پنهان ساخته و روایتی جدید را به مخاطب القا میسازند. فراموش نکنیم که در جنگ جهانی اول انگلیس ۹ میلیون ایرانی را قتل عام کرد اما هرگز در تاریخ نیامد و با نام بیماری سراسری و حتی خدمات انگلیس به بیماران و قحطی زدهها به حاشیه رفت و یا پس از جنگ اول و دوم جهانی بویژه انگلیس و آمریکا تاریخ جنگ را خود نوشتند که در ان المان جنایتکار صرف شد و سایرین قدیسان نجات بخش؛ حال آنکه جنایات انگلیس، امریکا و.. در این جنگ کمتر از آلمان نبود.
نویسنده: قاسم غفوری