برای اجرای هر اقدامی، تصمیمی وجود دارد و پشت تصمیم نیز قاعدتاً فکر و اندیشه باید باشد.اجرای تصمیمات بدون اندیشه، دور اندیشی و آینده نگری، زیانهای بسیاری را وارد میکند حتی اگر چنین اتفاقاتی در چارچوب یک خانواده چهارنفره بیفتد.
وظیفه پدر مدیریت است، مسئولیت او ایجاب میکند تا برای هر کاری که میخواهد انجام دهد فکر کند و برای بهتر نتیجه گرفتن مشورت داشته باشد. او میتواند، یا با اعضای خانواده خود مشورت کند یا با دیگر دوستان و اقوام، بستگی دارد مسئله و موضوع چقدر مهم، حیاتی، حساس و درون خانوادگی است. هرگاه تصمیماتی که بدون پشتوانه فکری و علمی به مرحله اجرا در آمده است، به بخشهای گوناگون زیان وارد کرده و این زیانها به مردم نیز رسیده است، در واقع مهمترین بخشی که بیشترین زیان را میبیند، مردم هستند، آن هم مردمی که در شرایط بد اقتصادی قرار دارند و از همین وضعیت نیز زیان دیدهاند.
نمونههایی داریم که در مقاطعی برخی دولتها تصمیماتی گرفتند که باعث نه تنها پیچیده تر شدن شرایط اقتصادی کشور شد بلکه زیانهای زیادی را نیز وارد کرد. برای نمونه در زمان مرحوم هاشمی رفسنجانی،برای اجرای برنامههای صندوق بینالمللی پول، حذف یارانههای آغاز شد و در برخی از شهرها اعتراضاتی شکل گرفت، یارانه مرغ قرار شد به صورت مستقیم به مردم پرداخت شود که صفهای طولانی مقابل بانکها شکل گرفت و تبعات آن باقی ماند.
در دوره دولت خاتمی هم اجرای ناقص خصوصی سازی بر اساس همان نسخه صندوق بینالمللی پول مشکلات زیادی را به بار آورد. احمدی نژاد نیز در دروه ریاست جمهوری خود با فروش سکه و ارز منابع و ذخایر طلای کشور را خالی کرد و در کنار آن با ارزپاشی سعی کرد تا از بالا رفتن قیمت ارز جلوگیری کند در حالی که دوره ریاست جمهوری او بیشترین ارز وارد کشور شد.
در دوره روحانی هم اختصاص ارز به برخی به نام وارد کنند آن هم با نرخ 4200 تومان و نبود نظارت بر روی واردات، رانت زیادی ایجاد کرد و میلیاردها دلار ارز کشور اینگونه حیف و میل شد. در صورتی که اگر با نظارت و کنترل دقیق ارز 4200 تومانی اختصاص مییافت، شرایط اقتصادی وخیمتر نمیشد. یکی دیگر از اشتباهات دولت تدبیر و امید افزایش قیمت بنزین بدون زمینه سازی بود و ناگهانی بود که باعث آن اشوب و اغتشاشات شد. پس از دولت روحانی، نوبت به دولت رئیسی رسید، دولت او اکنون سومین سال خود را سپری میکند و در این سه سال تصمیماتی اجرا شده که به نظر اوضاع را وخیمتر کرده است.
یکی از آنها که شاید مهمترین هم باشد، حذف دلار 4200 تومانی بود که برای واردات کالاهای اساسی برای جلوگیری از فشار به اقشار کم درآمد اختصاص مییافت، که اگر اختصاص ارز 4200 تومانی با نظارت دقیق و کامل به تجار و وارد کنندگان داده میشد اکنون وضعیت اینگونه نبود.همواره ساده ترین راه به کار گرفته میشود بدون آن که نتایج تصمیمی که گرفته شد و اجرا میشود، در نظر گرفته نمیشود.
در شرایطی که ایران در جنگ اقتصادی با آمریکا و کشورهای همسو با آن قرار دارد، هر دلار و یا هر ارز خارجی برای اقتصاد ایران ارزشمند است.
انتقاد در این است که آیا ارزپاشی از طریق فروش دلار به آنهایی که میخواهند مسافرت خارجی بروند منطق اقتصادی دارد؟
این رویه در دولتهای پیشین هم وجود داشت و در این دولت نیز دیده میشود و در چند روز گذشته ازدحام و صفهای طولانی در مقابل مراکزی که ارز مسافرتی میدهند، جلوه خوبی از کشور به ثبت نرسانده است. «هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد» هر مسافری عزم خارج دارد، قطعاً از قشر مرفه و پولدار است، از بازار آزاد ارزی که نیاز دارد خریداری کند و به سفر برود. بخشی از خریداران قشر مرفه هستند و بخشی هم دلالانی هستند که از این بازار هم میخواهند سود کنند.
تصمیم اشتباه دیگری که دولت گرفت واگذاری باشگاه پرسپولیس به سازمان تأمین اجتماعی در قبال بدهی است. بخشی از سهام باشگاه به سازمان تأمین اجتماعی و بخش دیگر نیز به سازمانهای دیگر واگذار شد. آیا سازمان تأمین اجتماعی باشگاه داری میداند؟ باشگاه پرسپولیس باشگاهی پرهزینه است، سازمانی که زیر پرداخت حقوق بازنشستگان مانده چرا باید هزینه باشگاه کند؟
از این دست اشتباهات است که نشان میدهد اندیشهای پشت آنها وجود ندارد و تنها برای از سر باز کردن است.
محمد صفری