اشک تمساح ریختن، نقاب ناجی بر صورت زدن، تحریف حقایق، تحریف و اهمیت زدایی از دستاوردهای ملتها و القای لزوم سرسپرده بودن به نظام سلطه و…رفتارهای روزانه رسانههای امپراطوری رسانهای غرب را تشکیل می دهد که علیه سایر کشورها از جمله ایران اجرا می شود.
یکی از این رفتارها طی روزهای اخیر مشاهده میشود چنانکه در کنار حمایت آشکار و گسترده این رسانهها از تروریسم در چارچوب حمایت از قاتلان مدافعان امنیت، همزمان با روز جهانی مبارزه با کار کودکان رسانههای معاند رنگ و لعاب حمایت از آنچه کودکان کار در ایران به خود گرفته و استودیوهای خود را با عکسها و خبرهایی از این جنس تزیین کردند. در همین چارچوب نیز رسانههای فارسی زبان بیگانه در رویکردی هماهنگ به برجسته سازی آنچه کودکان کار در ایران نامیدهاند پرداخته و با بیان آمارهایی سناریوی تکراری سیاه نمایی و استثناسازی ایران را اجرا کردند.
این رسانهها همچون دیگر مناسبتهای به اصطلاح جهانی همچون روز کارگر، روز زن و… با پردازشهای یک جانبه در قبال کودکان کار در ایران و داستان سرایی سناریوی نمایش چهرهای سیاه از ایران را اجرا کردند بگونهای که گویی ایران تنها کشوری در جهان است که در آن کودک کار وجود دارد و جهان باید علیه آن اقدام نماید. این رویه با محوریت تحقیر سازی داخلی و ناامید سازی ایرانیان از آینده کشورشان و تخریب جایگاه جهانی ایران با این استثنا نمایی در حالی صورت گرفته است که این رسانهها اشارهای به گزارش نهادهای بین المللی نداشتهاند که شمار کودکان کار در جهان به بیش از ۱۶۰ میلیون نفر رسیده است. در همین حال این رسانهها اشارهای به وضعت کودکان در کشورهای غربی نکردهاند حال آنکه به عنوان مثال وزارت کار و امور بازنشستگی انگلیس اعلام کرد که ۴.۲ میلیون کودک معادل ۲۹ درصد از جمعیت زیر ۱۸ سال در یک سال منتهی به آوریل ۲۰۲۲، در فقر نسبی بودهاند. در سال ۱۴۰۱ نیز یونیسف فرانسه گزارش «نگرانکننده»ای از وضعیت کودکان در مواجهه با فقر، محرومیت از تحصیل، مشکلات مرتبط به سلامت روان و خشونت منتشر کرده است. نکته آنکه این وضعیت صرفا برای حال حاضر نبوده است چنانکه در سال ۲۰۱۹ نیز عنوان شده بود که بیش از ۱۸ میلیون کودک کار در اتحادیه اروپا با فقر و محرومیت اجتماعی روبهرو هستند که حدود ۲۲ و نیم درصد جمعیت کودکان اروپا را در بر میگیرد. در آمریکا نیز میلیونها کودک به خاطر فقر مجبور به کار اجباری و محروم از امکانات اولیه زندگی هستند.
در همین حال حال این رسانههای به اصطلاح مدعی حقوق بشر سخنی از میلیونها کودکان افغانستانی، فلسطینی، عراقی، یمنی، سوری که تاوان جنگ افروزیها و جنایات و بیتعهدیهای غرب را میپردازند و در فقر و گرسنگی در آستانه مرگ دسته جمعی قرار دارند اشارهای نداشتهاند. در این میان رسانههایی همچون بی بی سی در حالی اشک تمساح برای کودکان ایران میریزند که بارها گزارشهای متعددی از تجاوز و سوء استفاده جنسی خبرنگاران و مدیران بی بی سی از کودکان منتشر گردیده که هرگز نیز پاسخگویی این رفتارهای غیر انسانی خود نبودهاند.
مضحک بودن ادعاهای کودک دوستی رسانههای بیگانه نیاز به چندان استدلالی ندارد چنانکه این مدعیان بشر دوستی هیچ اشارهای به درد و رنجی که تحریمهای غرب به کودکان ایران زمین بویژه دارای بیماریهای خاص وارد ساخته نداشتهاند. آنها هیچ اشارهای به گزارش خانم دوهان گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر در امور قهری یکجانبه مبنی بر پیامدهای تحریمهای ضد ایرانی بر تامین دارو و وسایل درمانی و بهداشتی از جمله برای کودکان خاص که جان میلیونها نفر را تهدید میکند و رسما آن را جنایت علیه بشریت دانسته نداشتهاند. تحریمهایی که کودکان پروانهای و مبتلا به تالاسمی را هدف قرار گرفته است و رسما میتوان از آن با عنوان یک نسل کشی یاد کرد. نکته قابل توجه آنکه این رسانهها و میهمانهای مدعی حمایت از کودکان کار ایران، نسخه تجویزی برای رفع بحران کودکان کار را تشدید تحریمها عنوان میکنند چنانکه پیش از اینها نیز مدعیان منشور همبستگی جرج تاون راهکار تشدید تحریمها و فشارها را تجویز میکردند. رفتارهای که نشانگر خط رسانهای واحد با آبشخوری واحد است که هدف آن نیز برهم زدن انسجان درونی ایرانیان، پرونده سازی حقوق بشری، اهمیت زدایی از دستاوردهای داخلی و جهانی ایران و کتمان تاثیرات تحریمها و رفتارهای جنایتکارانه غرب علیه ملت ایران است که نمود آن را در تقلای این رسانهها در به حاشیه راندن گزارش خانم دوهان در باب تاثیرات تحریمها بر سلامتی و جان ایرانیان میتوان مشاهده کرد.
قاسم غفوری