بدون شک؛ جنگ رسانهای طی 50 روز گذشته علیه مردم ایران تاکنون از نقطه نظر طراحی همهجانبه، شدت، فراگیری و پیچیدگی بیسابقه است و باید آن را حاصل تجمیع تجربیات و دانش چندین ساله غرب در استفاده از ابزار رسانه در جنگهای مختلف قلمداد کرد.
جنگها همواره با تصمیم دولتها به وقوع میپیوندد اما فرجام آن از رهگذر اراده ملتها رقم میخورد و تاکنون هیچ جنگی بدون امکان غلبه بر اراده ملتها نتوانسته به پیروزی قطعی برسد.
این ویژگی موجب شده تا جنگطلبان به مدد پیشرفت و توسعه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی ضمن تعریف میادین جدید برای جنگ با هزینه مادی و معنوی بسیار کمتر بهدنبال تأثیرگذاری بر عامل اصلی موفقیت در جنگ یعنی اراده و رفتار جوامع هدف باشند.
ابزار اصلی نبرد در جنگهای موج چهارمی، رسانهها و شبکههای ارتباطی هستند و در جریان انجام عملیاتهای مختلف به جای حمله به مرزهای جغرافیایی، ذهن و شناخت افکار عمومی جامعه هدف مورد هجوم قرار میگیرد.
توسعه رسانههای نوین بهویژه شبکههای اجتماعی موجب شده که شهروندان کشورهای مختلف به شبکهوندان شبکههای اجتماعی تبدیل شوند.
در چنین شرایطی دشمن با طراحی عملیات بر مبنای جنگ شناختی و استفاده از مهندسی اطلاعات، ادراک شبکهوندان را برای جهت دادن به رفتارهایشان مورد هجوم قرار میدهد.
وقتی که ادراک شبکهوندان حاضر در یک جغرافیا که میتواند یک یا چند کشور باشد، دستخوش تغییر شود، عملا امکان هدایت رفتاری و ایجاد فضاهای لازم برای شکلگیری کنش و واکنشهای مورد نظر از سوی آنها فراهم خواهد شد.
این کارزار فراگیر بهدلیل شکلگیری در میادینی که تماما در اختیار طراحان جنگ رسانهای است، عملا امکان مقابله و پدافند را به حداقل میرساند.
دستورالعملهای سختگیرانه و یکجانبهای که سکوهای پیامرسان و یا شبکههای اجتماعی عمدتا آمریکایی برای فعالیت کاربران غیر همسو به بهانههای مختلف حمایت از تروریسم و حقوق بشر و… وضع کردهاند، عملا مصداق مهندسی میادین نبردی است که دشمن با طراحی دقیق و هوشمند آن، اجازه بهرهگیری از هرگونه ابتکار عملی را از حوزههای هدف خود سلب میکند.
در این میدان سخت حتی اگر دولتها بخواهند از حق حاکمیت خود با ابزارهای محدودکننده نیز استفاده کنند با روشهای جایگزین با آنها مقابله میشود.
اجرای پروژه استارلینک و برخورد با سکوهای پیامرسان و شبکههای اجتماعی ایرانی چون روبیکا، روبینو و… دقیقا در همین چارچوب قابل بررسی و توجه است.
بدون شک؛ جنگ رسانهای طی ۵۰ روز گذشته علیه مردم ایران تاکنون از نقطه نظر طراحی همهجانبه، شدت، فراگیری و پیچیدگی بیسابقه است و باید آن را حاصل تجمیع تجربیات و دانش چندین ساله غرب در استفاده از ابزار رسانه در جنگهای مختلف قلمداد کرد.
رزمایش اولیه این جنگ در آستانه جنگ اوکراین و علیه روسیه انجام شد و اثرات مخرب قابل توجهی را برای مسکو بهدنبال داشت، اما نبردی که در حال حاضر علیه ایران در جریان است به طور قطع از ابعاد مختلف به مراتب وسیعتر و پیچیدهتر از اقدامات انجام شده علیه روسیه است.
بسیج گسترده ظرفیتهای مختلف در خارج از کشور برای پشتیبانی از جنگ رسانهای علیه مردم ایران و همچنین ارائه روایتهای هدفمند از رخدادهای داخل کشور که عمدتا موضوعاتی از جنس مسائل مطرح در سایر کشورهاست، نشان میدهد که مخالفین جمهوری اسلامی ایران اعم از کشورها، گروههای اپوزیسیون، معاندین و… بر خلاف همه تعارضهای بنیادینی که با یکدیگر دارند در تلاش هستند تا از فرصت ایجاد شده برای شعلهور نگه داشتن اغتشاشات در ایران در مسیر اهداف خود بهره ببرند.
برای شهروندان ایرانی حجم، ابعاد و تأثیرگذاری تجمعات اعتراضی پراکنده و محدود و حتی اقداماتی چون برخی شعاردهیهای شبانه کاملا واضح و ملموس است و به طور قطع منشاء هیچگونه نگرانی نخواهد بود اما فعالیت شبانهروزی و پرحجمی که در چارچوب جنگ رسانهای برای تغییر ادراک مردم ایران در جریان است میتواند آرامش ذهنی آنان را تحتالشعاع قرار داده و جامعه را نسبت به آینده نگران کند.
امروز طراحان جنگ جهانی رسانهای، پس از به میدان آوردن همه توان خود متوجه شدهاند که با وجود تأثیرگذاری منفی بر آرامش مردم، قدرت مخدوش کردن امنیت ایران را ندارند و ساختار سیاسی منسجم و مقتدر نظام جمهوری اسلامی با اقداماتی از این دست دچار شکنندگی نخواهد شد.
عبور از این پیچ خطرناک و بیسابقه نیازمند تدبیر و تمهید مشترک میان مردم و حاکمیت برای متناسبسازی مسیر رفت و برگشت دیدگاهها، طرح مطالبات قانونی و رفع معضلات و نابسامانیهایی است که چون زخمهای عفونی میتواند محل ارتزاق مگسهایی باشد که هدفی جز ضربه زدن به ایران و ایرانی ندارند./ نورنیوز