سیاوش کاویانی
ایران سالها است که درگیر تروریست و تروریسم است، اکثر کشورهای همسایه ایران اسلامی، پایگاه تروریستهایی هستند که با اقدامات خود سعی دارند تا امنیت کشور را مختل کنند.
در شرق کشور افغانستان و پاکستان دو کشوری است که تروریستها و گروهای اشرار در آنها مستقر است و بیشترین حملات تروریستی از این کشورها علیه ایران انجام میشود. به تازگی نیز ۵ تن از نیروهای مرزبانی جمهوری اسلامی ایران در درگیری با اشرار و تروریستها در منطقه سرباز استان سیستان و بلوچستان به شهادت رسیدند و روز دوشنبه نیز تشییع باشکوه پیکر این پنج تن در زاهدان برگزار شد.
نیروهای نظامی، امنیتی و انتظامی کشور همواره در صف مقدم مقابله با دشمنان قرار دارند و تاکنون نیز شهدای بسیاری را تقدیم مردم کردهاند تا آنها در امنیت و آسایش به سر ببرند. فلسفه وجودی نیروهای نظامی، امنیتی و انتظامی ایجاد امنیت برای مردم و کشور است حتی در زمانی که آشوب و اغتشاش در کشور شکل میگیرد وظیفه آنها مقابله با آشوب استف حتی در این آشوبها نیز نیروهای انتظامی و امنیتی هدف قرار میگیرند و به شهادت میرسند.
چند روز پیش سه تن از افرادی که در ابان ماه سال گذشته در آشوبهای آن زمان با سلاح گرم اقدام به شلیک کرده و سه تن از نیروهای انتظامی و امنیتی را به شهادت رسانده بودند، اعدام شدند. این سه تن در محله خانه اصفهان دست به جنایت زده بودند که هنگام فرار از کشور دستگیر شدند و پس از محاکمه و طی مراحل قانونی به اعدام محکوم شدند و حکم اعدام نیز صادر و اجرا شد.
پس از اعدام این سه نفر موجی از سوی رسانههای معاند علیه جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت و در پی آن برخی در داخل که تصور میکنند وجهه مقبول و مطلوبی در افکار عمومی دارند، در مخالفت با اعدام این تروریستها شروع به فعالیت در فضای مجازی کردند و ضمن محکوم کردن اعدام این جنایتکاران،آنها را فرزندان ایران خواندند!
وجدان انسانی و انصاف را در مقایسه با ۵ تن مرزبانی که در سیستان و بلوچستان به شهادت رسیدند و این سه نفری که به جرم جنایت و قتل سه مأمور انتظامی و امنیتی اعدام شدند به میان بیاوریم کدام حق است، آنهایی که سه مامور انتظامی و امنیتی را به شهادت رساندند یا پنج شهیدی که در دریگیر با تروریستها به شهادت رسیدند؟
در این دو موضوع، رفتار و واکنش متناقضی از سوی چهرههای به اصطلاح هنری کشور دیده شد. نسبت به اعدام سه جنایتکار ابراز تأسف کردند اما نسبت به شهادت آن سه مأمور انتظامی و امنیتی واکنش نشان ندادند و سکوت کردند و در ماجرای مرزبانها نیز سکوت کردند و از خود واکنشی نشان ندادند.
چگونه میتوان این رفتار متضاد و متناقض را درک کرد، دلسوزی برای آنهایی که جنایت کردهاند چه توجیهی دارد؟
انسانیت و وجدان جابجا شده و جای ارزشهای انسانی در فکر و ذهن برخی تغییر کرده که با وجود همه شواهد، اسناد و قرائن برخی انسان نماها از جرم و جنایت دفاع میکنند اما آنسوی ماجرا را نمیبینند و خود را به کوری میزنند.
اما حسین (ع) سخنی دارند که در هنگامه عاشورا بیان کردند و فرمودند «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید.»
اندکی اعتقاد به آخرت و بازخواست و حسابرسی در آن دنیا، به انسان اجازه نمیدهد که سخن و موضعی از خود نشان دهد که با اخلاق و انسانیت مغایر باشد مگر آن که بنده نفس گشته باشد آنگاه است که غیر منصفانه سخن میگوید و موضع میگیرد.
حداقل سکوت کنید، جماعت مرفه سلبریتی که حافظان امنیت کشور را فرزندان ایران نمیداند و برای شهادت این عزیزان تألم خاطری هم پیدا نمیکند، حداقل انتظاری که از آنها میرود برای اعدام جنایتکاران هم سکوت کنند. مردم اینگونه رفتارهای سلبریتیها را فراموش نخواهند کرد.
چگونه به جماعت شما بفهمانیم که:
به خیر شما امید نیست شر مرسانید.