جایزه صلح نوبل هم تبدیل به ابزاری شده تا به کشورهای مستقل، آزادی خواه و ضد سلطه فشار وارد کند تا برنامهها و اهداف نظام سلطه پیش برود. نامش جایزه صلح نوبل است اما در طول سالها فعالیت این موسسه، شاهد اهدا جایزه صلح نوبل به افراد و اشخاصی بودهای که نه تنها در راستای ایجاد صلح و امنیت کاری انجام ندادهاند بلکه جنایات آنها خون هزاران تن از مردم بیگناه را ریخته و امنیت و صلح جهانی را نیز تهدید کرده است.
آلفرد نوبل در وصیتنامه خود نوشته است که «این جایزه باید به کسی داده شود که بهترین یا بیشترین کوشش را در راه برادری ملل، انحلال یا کاهش ارتشها یا تشکیل و ترغیب کنفرانسهای صلح کرده باشد.»
با توجه به چنین وصیتی آیا اهداء جایزه صلح نوبل به مناخین بگین، شیمون پرز، اسحاق رابین و چندین نفر دیگر همچون این سه نفر بودند، مطابق وصیت نوبل است؟!
نرگس محمدی جایزه صلج نوبل را از این موسسه دریافت کرد در حالی که او فعالیتهای ضد مردم ایران انجام داده است و بر اساس اسناد و مدارک موجود علیه ایران اسلامی، تمامیت ارضی و مردم اقدام کرده تا جایی که حتی خواهان ادامه و تشدید تحریمها علیه مردم ایران شده است.
حال اقدامات او و همکاری با دشمنان مردم ایران مستحق دریافت جایزه صلح نوبل است؟
آیا ادامه تحریمهای اقتصادی و پزشکی و دارویی که نرگس محمد از دشمنان ایران به ویژه آمریکا و اروپا درخواست کرده است، مطابق با حقوق بشر است؟
تعداد زیادی از مردم ایران به دلیل تحریمهای دارویی و پزشکی با مشکلات زیاید روبرو هستند و با کمبود داروهای بیماریهای خاص با درد بیماریهای سخت متحمل بیماری هستند و در این میان نقش افرادی چون نرگس محمدی که در به وجود آمدن شرایط موجود انکار ناشدنی است، جایزه صلح نوبل دیافت میکند.
نرگس محمدی که اکنون دوران محکومیت خود را سپری میکند، از درون زندان بیانیه صادر میکند، صوت منتشر میکند و فیلم خود را پخش میکند بدون آن که مشکلی برای او ایجاد شود و در آنها علیه جمهوری اسلامی ایران اقدام میکند در حالی که چنین رویهای را شاید نتوان در زنادنهای آمریکا و کشورهای اروپایی یافت!
چنانکه رسانههای بیگانه عنوان کردهاند او پس از دریافت جایزه صلح نوبل در روزنامه نیویورک تایمز نیز یادداشتی را منتشر کرده و بار دیگر در آن علیه جمهوری اسلامی سخن گفته است.
غرب که در طول سالها با جمهوری اسلامی ایران دشمنی عمیق داشته است، اکنون در یک اقدام سیاسی دیگر، با انتخاب فردی که علیه مردم خود فعالیت میکند، نشان داد که حقوق بشر جایگاهی در افکار مسئولان غربی ندارد بلکه تنها ابزاری است برای تحت فشار قرار دادن کشورها و جوامعی که از سیاست آنها تبعیت نمیکنند و خواهان عزت و استقلال هستند.
برخی در داخل به نرگس محمدی پیام تبریک دادند، پیام تبریک آنها بوی خون میدهد، آنها نیز در جرایم او شریک هستند،آنها به همراه نرگس محمدی که خواهان تشدید تحریمها علیه ایران و مردم است، مجرمند.
تبریک به فرد جنایتکار را نمیتوان نادیده گرفت، در چنین مواقعی است که برخی ماهیت واقعی خود را نشان میدهند و بدون در نظر گرفتن وجدان انسانی، تنها در اندیشه نشخوار کردن و تبعیت از اربابان خود هستند و سعی میکنند با خوش رقصیهای همیشگی، به اهداف مادی خود دست یابند.
آیا آنهایی که خود را فعال حقوق بشر میپندارند و جلوهای از دایه مهربانتر از مادر به افکار عمومی نشان میدهند اما در واقعیت علیه مردم خود رفتار میکنند، میتوان حامی حقوق بشر نامید؟
فعال حقوق بشر بودن با حامی تحریمها بودند تناسبی ندارد ضمن آن که در طول آشوبها و اغتشاشتی که به واسطه رفتارها و کنشهایی که افرادی چون نرگس محمدی در ایران با اجرای دستورات دشمنان انجام دادند، کشور را به مخاطرات زیادی روبرو کرد، در آشوبهای سال گذشته هدف، نابودی و تجزیه ایران اسلامی بود و همه دشمنان با استفاده از امکانات خود سعی کردند تا کشور را به نابودی بکشانند.
روح آلفرد نوبل را با اهدا جایزه به او آزار ندهید و بگذارید آسوده باشد!
محمد صفری