همزمان با آرامتر شدن فضای اجتماعی و امنیتی کشور آنچه از سوی برخی محافل رسانهای و سیاسی به عنوان چرایی و ریشهیابی حوادث اخیر و راهکار آنچه ترمیم سرمایه اجتماعی و پیشگیری از تکرار چنین حوادث تلخی در سطح کشور نامیده میشود در واژگانی قابل تامل جمع میگردد. نبود جریانی خاص در عرصه سیاسی کشور به عنوان سوپاپ اطمینان تحولات اجتماعی، یکسان شدن ساختار قدرت در دست جریانی خاص، بیتوجهی به گفتمان و مطالبات نسل جدید، بیتوجهی به هشدارهای کارشناسان امور اجتماعی و… در باب ریشههای حوادث اخیر کشور معرفی شدهاند و همزمان نیز رویکرد به آشتی ملی، انجام گفتمان ملی، بازگشت جریانی که در انتخاباتهای اخیر از سوی مردم اقبالی نداشتهاند به قدرت و… نیز به عنوان راهکار جلوگیری از تکرار این وضعیت و احیای سرمایه اجتماعی عنوان میگردد.
هر چند اصولی همچون توجه به مطالبات و گفتمانهای مورد نیاز جامعه و بویژه نقش آفرینی جوانان در اداره امور به عنوان اینده سازان این مرز و بوم امری انکار ناپذیر میباشد اما در کنار چند نکته قابل توجه است. آنچه این روزها از سوی برخی جریانهای سیاسی و رسانهها در باب آشتی ملی و گفتمان ملی مطرح میشود در چارچوب رویکردهای سیاسی بوده که بیش از آنکه رنگ و بوی همکاری و همیاری برای حل مشکلات کشور داشته باشد بیشتر نمودی از سهم خواهی سیاسی شده است حال آنکه مطالبه امروز مردم مسائل اقتصادی و معیشتی است. هر چند که دولت سیزدهم اقدامات قابل توجهی در عرصه اقتصادی صورت داده است اما با توجه سطح مشکلات کشور قطعا این مهم نیاز به همیاری سراسری و ملی دلسوزانه تمامی جریانهای سیاسی و اقتصادی از آنهایی که امروز در مسند قدرت هستند و آنهایی که پیش از این بودهاند، دارد. بر اساس تکرار واژگانی همچون گفت و گوی ملی و اشتی ملی که رنگ و بوی سیاسی و سهم خواهی دارد قطعا مطلوب شرایط کشور نبوده و اصل اساسی و مطالبه مردم، ورود همگانی و کمک سراسری به دولت برای تحقق مطالبات اقتصادی و معیشتی مردم است که میتواند زمینه ساز بالندی و پویایی اجتماعی و فرهنگی و سیاسی در کشور گردد.
نکته مهم آن است که ملت بزرگ ایران طی هفتههای اخیر با برگزاری تجمعات گسترده در محکومیت اغتشاش و حمایت از امنیت کشور، در محکوم سازی جنایت تروریستی در شاهچراغ شیراز توسط داعش، حضور خود در میدان را نشان دادند که خود بیانگر سرمایه اجتماعی عظیم نظام است. سرمایهای که راه تقویت آن و جلب رضایت آنانی که اعتراضات و مطالباتی را طی هفتههای اخیر مطرح کردهاند، همدلی تمامی جریانهای سیاسی در رفع موانع اقتصادی و فرهنگی کشور است که میتواند زمینه ساز تحقق مطالبات اجتماعی نیزگردد. آنچه در این میان نباید فراموش شود آن است که هر فعالیت اقتصادی نیازمند بستری امنیتی است لذا دلجویی از فرزندان این مرز و بوم در نیروهای نظامی و انتظامی به عنوان حافظان امنیت امری ضروری است بویژه اینکه طی هفتههای اخیر دشمن با جنگ روانی و ادراکی گسترده تلاش کرده تا میان مردم و این نیروها شکاف ایجاد کرده که دلجویی از آنها راهکاری برای شکست این حربه دشمن و تقویت روحیه حافظان امنیت کشور در حفظ ثبات و تمامیت سرزمینی کشور است.
نکته مهم دیگر آنکه در تحلیل و آسیب شناسی حوادث هفتههای اخیر و راهکارهای پیشنهادی آنچه نباید نادیده گرفته شود نقش بازیگران بیرونی در این عرصه است. آنچه برخی سیاسیون و رسانهها بر آن اصرار دارند تکیه صرف به مسائل اجتماعی و اقصادی، واژگانی همچون نبودن جریانی خاص در سپهر سیاسی کشور، لزوم اشتی و گفتمان ملی در کشور و… است بگونهای که ریشه تمام مسائل را در داخل کشور جستجو میکنند و به نوعی مقصرسازی درونی را مطرح و عملا نقش عامل خارجی را رد میکنند. هر چند رویکرد به همگرایی اصلی مهم است و نباید عوامل داخلی را نادیده گرفت اما نباید این رویکرد چنان یک جانبه باشد که فراموش گردد که چگونه دولتهای بیگانه تمام ابزار سیاسی، رسانهای و اقتصادی را به کار گرفتند تا امنیت ایران را برهم زده و حتی در مسیر تجزیه آن پیش روند و در این راه حتی از قاتلانی همچون منافقین، کموله، داعش، جیش الظلم و تجزیه طلبان بهره گرفتند.
نباید فراموش که در جنگ ادراکی رسانههای بیگانه چگونه جوانان این سرزمین را گرفتار فضای آشوب و اغتشاش ساخته و مطالبهگری صحیح را از او گرفته و به سمت خشونت سوق دادند. این حقیقتی انکار ناپذیر است که دشمن همواره در کمین ایران و ایرانی بوده و هست و بخش مهمی از گفتمان ملی باید در قالب دشمن شناسی و مقابله با طراحیها و بویژه جنگ فرهنگی و ادراکی آن باشد. تکیه صرفا بر نسخههای داخلی و تطهیر کردن خواسته یا ناخواسته دشمن، خسارتهای جبران ناپذیری برای کشور به همراه خواهد داشت چرا که هیچ کشوری به صورت جزیرهای اداره نمی شود و شناخت دوست و دشمن و وحدت و انسجام ملی در برابر دشمنان اصلی مهم برای تحقق اهداف داخلی میباشد.
نویسنده: قاسم غفوری