شرايطي كه در چهل وپنج روزه گذشته دركشورحادث شده است، تفاوت هاي فراواني باحوادث مشابه درسال هاي ۸۸؛ ۹۶و۹۸ و حتي اعتراضات صنفي سال ۱۴۰۰دارد. دراين وضعيت فضا به گونهاي شده كه هركسي خودرا محق مي داند و متاسفانه مرزهاي اعتراض و اغتشاش نيز خلط شده است وازبد حادثه فضاي امنيتي ودرگيريهاي فيزيكي براين التهابات نيز افزوده است.
خوشبختانه بابروزاين رخدادها؛ بخش اعظمي ازحاكميت وسياسيون تااندازهاي به قصورها و كمبودها و ناديده گرفتن خواستهها و مطالبات بحق بخصوص درشرايط نابسامان واسف انگيزاقتصادي معترضين وقوف پيدا نموده و به اين نقصانها اعتراف كردهاند و درگفتههايشان از بروز ارادهاي براي اصلاح برخي از امور در شئونات مختلف سخن ميگويند و خيلي از آدمهاي معقول سياسي وتصميمگير هم به ضعف و ناكارآمدي حكمراني اعتراف كردهاند و از تلاشها براي اصلاح اين امور خبر ميدهند.
لذا بنظر ميرسد بايد اين اراده جدي و تلاشگر در كشور رخ بنمايد تا بتواند از رویدادهای کنونی درس بگیرند و ديدههايشان را چراغ راهی برای اصلاح امور و پيشبرد اصلاحات اساسي و زيربنايي قراردهند و اين هنر را داشته باشند تا از تهدیدات فرصت بسازند. اگر بخواهيم بطورمجمل بگوييم بايد اين تغييرات در بخش حکمرانی به سرعت و قاطعيت به مرحله اجرا درآيد و هيچ اشكالي هم ندارد كه يك مقام رسمي مانند شخص رئيس جمهور بطورعلني و شفاف با مردم سخن بگويد و از اقدام و تلاش براي اصلاح برخي از نقايص در حكمراني بهويژه در مديريت اقتصادي كشور سخن بگويد و از طرف ديگر با شفافسازي امور؛ توان دشمن شناسی مردم و بالابردن قدرت بازدارندگی جامعه در مقابله با جنگ نرم ودشمناني كه مسير مطالبات بحق مردم را منحرف مي كنند را داشته باشند وتقويت كنند.
متاسفانه اين روزها فضاي كشور به گونهاي مخدوش شده است كه حتی حرف حساب عدهاي ازمعترضان معقول و مخالف خشونت هم شنیده نمیشود. لذا ميطلبد همه باید توجه کنند که راه صحيح همزيستي مسالمت آميز اجتماعی در این است که هرکس حرفی دارد با فصاحت و بلاغت بدور از هرگونه خشونت و توسل به اقدامات خشن بیان کند؛ متاسفانه يكي ازمهمترين حلقههاي مفقوده دربخش حكمراني و زيست اجتماعي متمدنانه اين است كه گوشهاي شنوا وجود داشته باشد و ضروريترين مورد براي خنثي كردن توطئههاي دشمنان همين شنيدن وگوش دادن است. چه بسا درسخنان معترضين و منتقدين حاكميت هم؛ حرفها و خواستههاي بحقی وجود داشته باشد اگر آنچه که ابنسینا به عنوان عقل اصیل میشناخت همراه باسعه صدر؛ صبوري وشفافسازي در بين مسئولان و تصميمسازان بوجود آيد و درعمل واقعبين وحقيقتنگر باشند، آنوقت ميتوان اميدوار بود كه جامعه درمسير حق و پيشرفت قرارگرفته است.
تصميمگيرندگان امور در قواي سهگانه بايد بر پذيرش این عقل اصیل اهتمام ورزند و در سايه تلاششان بايد تنوع فکری جامعه و سلایق مختلف اجتماعي را بپذیرند و حرفهاي حق همه را بشنوند. دراين صورت است كه در يك تعاملات همگاني و چندجانبه خشونت از اعتراضها دور ميشود و آرا و انديشهها بصورت منطقي بيان، شنيده و ديده ميشود و اصلاح كاستيها و قصورها از مسير منطقي و بدون حاشيه انجامپذير خواهد بود.
وجود درك صحيح مبتني بر واقعبینی شرایط اجتماعي و تغييرات بيننسلي و رخدادهاي شگرفي كه درآموزههاي اجتماعي براي جوانان و نوجوانان ما پيش آمده، دومین عامل مهم و لازم است که براساس آن باید حقايق و واقعیتهاي موجود درگروههاي مختلف قومي و فرهنگي موجود دركشور پهناورمان را پذیرفت و بدانها رسميت بخشيد. در غير اينصورت وجود نقصان در اين ديدگاه و عدم درك درست از اين معيارهاي چندگانه كه درجامعه ايراني نهادينه شده است باعث دورافتادن مسئولان از حقايق ميشود و در اين فضاي غيرعلمي و غيرحقيقي است كه نقصهاي بزرگ ايجادشده و حاشيهها بر متن پيروز خواهند شد.
نویسنده: فرهاد خادمي