بر اساس قطعنامه 2231 شورای امنیت بخشی دیگر از تحریمهای ایران از جمله تحریمهای موشکهای بالستیک و پهپادی پایان یافت. همچنین بر این اساس محدودیتهای مربوط به فعالیتها و ارائه خدمات مالی علیه برخی از افراد و نهادهای ایرانی مندرج در فهرست ۲۲۳۱، بهصورت خودکار خاتمه پیدا کرد. محدودیتهای لغو شده شامل محدودیت در ارائه وجوه، داراییهای مالی یا منابع اقتصادی توسط اتباع دولتهای عضو سازمان ملل یا هر فرد و موجودیت فعال در قلمرو آنها، به افراد یا موجودیتهای مندرج در فهرست ۲۲۳۱ بود. نکته مهم آنکه قطعنامه شورای امنیت بالاتر از اراده دولتها بوده و لذ ادعای آمریکا و تروئیکای اروپایی( فرانسه- انگلیس و آلمان) مبنی بر حفظ این تحریمها عملا نقض قوانین بینالمللی، تروریسم اقتصادی و سیاسی و مستحق مجازات جهانی است و این کشورها حق اعمال نظر در باب تحریمهای غروب کرده ندارند. در این میان یک سوال مهم مطرح است و آن اینکه این غروب تحریمها چگونه صورت گرفته است؟
نگاهی به روند تحولات برجام از سال 1394 تاکنون نشان میدهد که از یک سو غرب به هیچ کدام از تعهدات خود عمل نکرده و حتی برای بندهای غروبی برجام نیز به دنبال توجیهی جهت نقض این تعهد بوده است. بر این اساس نه مذاکره با اروپا و نه تبادل زندانیان با آمریکا نمیتواند مولفهای برای تحقق غروب اخیر باشد و باید به دنبال مولفههای دیگری بود. در این چارچوب چند نکته کلیدی قابل توجه است.
نخست آنکه یکی از مهمترین اقدامات ایران در حوزه مقابله با بدعهدیهای طرفهای غربی برجام اقدام جامع براساس مصوبه مجلس بوده که زمینه ساز غنی سازی 60 درصد و توسعه توان هستهای و دانش بنیان کشور شده است. این رویکرد ملی موجب شده که پافشاری دولت سیزدهم بر بهره گیری از توان داخلی به جای چشم داشت به کدخدا و برجام در کنار اصول مذاکرات برجامی شامل لغو تحریمها، راستی آزمایی این لغو از سوی ایران و تعهد غرب به تکرار نکردن بدعهدیها از عوامل مهم در تحقق این دستاورد بوده است.
دوم آنکه در دولت اخیر به جای چشم داشت یک جانبه به مذاکره با غرب، دیپلماسی فعال منطقهای، همسایگانی و فرامنطقهای صورت گرفته است که در کنار تعاملات دو جانبه و چند جانبه عضویت ایران در شانگهای و بریکس را رقم زده است. این ظرفیت سازی بینالمللی آن هم در روند چند جانبه گرایی جهانی در برابر یک جانبه گرایی غرب، موجب ارتقای جایگاه جهانی ایران شده است. این همگراییها عملا غرب را به بازیگری حاشیهای مبدل ساخته که دیگر توان تحمیل خود به دیگران را ندارد بویژه اینکه جنگ اوکراین و فرار غرب از افغانستان پوشالی بودن قدرت آنها را بر همگان شکار ساخته است.
سوم آنکه برخلاف تهدیدات و تحریمهای غیر منطقی غرب، نه تنها روند توسعه موشکی، پهپادی و دفاعی ایران متوقف نگردید بلکه این ظرفیتها ارتقا یافته و حتی به موشکهای هایپرسونیک نیز رسیده است. این دستاوردها و نیز رویکرد بسیاری از کشورها به خرید پهپادهای ایرانی عملا توهم تحریم پذیر بودن توان دفاعی ایران را بر باد داده و عملا غرب دیگر توانی برای اجرای این تحریمها ندارد و غروب تحریمهای 2231 گزینهای تحمیلی به آمریکا و اروپا است که نشات گرفته از ظرفیتسازیهای نیروهای مسلح ایران است.
نکته مهم در این فرآیند آنکه آنچه این روزها در غزه جریان دارد و جنایات بی شماری که صهیونیستها رقم میزنند، از یک سو بیانگر این حقیقت است که توسعه توان دفاعی کشور بویژه در حوزه موشکی، پهپادی و دریایی و هوایی امری لازم و ضروری برای مقابله با هر تهدیدی است چنانکه اگر این توان نبود تا به امروز آمریکا و شرکایش صدها بار به ایران حمله نظامی کرده بودند. امروز قدرت نظامی ایران و نیز حضور آن در جبهه مقاومت است که امنیت را برای کشور حفظ کرده و به دشمنان اجازه نمیدهد که فاجعه غزه را در قبال ایران تکرار نمایند. از سوی دیگر واکنش آمریکا به فاجعه انسانی غزه و حمایت بایدن رئیس جمهور ایالات متحده از بمباران بمبارستانهای غزه، ماهیت ضد بشری و غیر قابل اعتماد بودن آمریکا را بار دیگر آشکار ساخته و نشان میدهد که ادعای آنها مبنی بر حمایت از ملتها بویژه زنان و کودکان توهمی فریبکارانه بیش نمیباشد. بر این اساس راهکار حفظ امنیت پایدار توجه به توان دفاعی، همگرایی ملی در رفع مشکلات اقتصادی و توسعه دیپلماسی جهانی بدون اولویت غرب می باشد که میتواند فرآیند غروب تحریمها را تسریع نماید.
قاسم غفوری