همزمان با برخی ناآرامیها و اعتراضات در ایران، آنان که سالهاست برای نابودی ایران و ایرانی و جمهوری اسلامی بر آمده از ارزشها و آرمانهای ملت بزرگ ایران دست طراحیها و جنایتهای بیشماری صورت دادهاند، بار دیگر وارد میدان شده و بر آن بودهاند تا رویای چهاردهه خویش را بار دیگر بیازمایند. نکته قابل توجه در این عرصه آن است که دشمن این بار نه صرفا با ابزار نظامی و تحریمی بلکه با ابزار ادراکی و شناختی با هدف قرار دادن ذهن و افکار ایرانیان سناریوی ضدایرانی خود را در پیش گرفته است.
در طول هفتههای اخیر دشمن سناریوی واژهسازی و تبدیل آن به آنچه شعار مردمی مینامد را اجرا کرده و با هر شکستی، بٌعد دیگری از این طراحی را در پیش گرفته است. آنچه بویژه طی روزهای اخیر در این چرخه ادراکی مشاهده میشود در چند محور اصلی قابل مشاهده است. نخست هجمه رسانهای سنگین با محوریت ایجاد شکاف میان مردم و نظام با کلید واژههایی همچون «کار خودشان» و امثالهم است.
به عنوان مثال زمانی که جنایت تروریستی حمله انتحاری داعشی به شاهچراغ در شیراز صورت میگیرد رسانههای مذکور سریعا با ابهامسازیهای دروغین همچون تاریخ و زمان بیانیه داعش که مسئولیت این جنایت را پذیرفته سعی در تخریب احساس همدردی مردم با قربانیان این جنایت و تفکر کردن آنها در باب چرایی بروز چنین فاجعهای نمودند و چنان القا نمودهاند که این حمله نه توسط داعش بلکه توسط ایران صورت گرفته است. این سناریو با حضور گسترده مردم در راهپیمایی پس از نماز جمعه در سراسر کشور با شکست مواجه شد، اما دشمن همچنان به آن رویه ادامه میدهد که شعارهای مطرح شده در آنچه تجمعات دانشجویی مینامند در این مسیر قابل ارزیابی است.
زیر سوال بردن مستندات و گزارشهای نهادهای رسمی کشور در باب چگونگی درگذشت برخی از افرادی که رسانههای بیگانه و فضای مجازی آنها را قربانیان تجمعات مینامند بٌعد دیگر از این طراحی را تشکیل میدهد. هدفگذاری نهایی این جنگ ادراکی آن است که جامعه را در وضعیتی قرار دهد که یا هرگونه حادثهای مثلا ریختن یک ساختمان را به نظام نسبت داده و زمینهساز آشوبی دیگر در کشور شود و یا اینکه نسبت به جنایات گروههای تروریستی که این مرز و بوم را احاطه کردهاند بیتفاوت شده و با واژه کار خودشان است از سناریوی دشمن برای ناامنی بهویژه در مناطق مرزی کشور غافل گردند و چنان شود که روزی در سوریه و… روی داده است.
دوم آنکه بٌعد مهم جنگ ادراکی این روزهای دشمن ارزشزدایی از ارزشهای کشور و تضعیف جایگاه مردمی نیروهای انتظامی و نظامی است. القای چهرهای ضد امنیت از حافظان امنیت با پخش تصاویری مبهم اما تحریک کننده با محوریت تخریب اموال عمومی توسط نیروی انتظامی همزمان با پنهان سازی تلاشها و از جان گذشتگیهای نیروی انتظامی در تامین امنیت مردم و کشور و همزمان جنگ ادارکی علیه نیروهای نظامی کشور با همسان قرار دادن آنها با گروههای تروریستی محور این رفتار است.
در حالی محافل رسانهای و سیاسی غربی از واژه تروریست در قبال نیروهای نظامی ایران استفاده میکنند که در روزهای اخیر بر آن شدهاند تا این ترور شخصیتی نیروهای نظامی را به عنوان بخشی از شعار تجمعات ادعایی خود بویژه در میان دانشجویان معرفی نمایند. متاسفانه مشاهده میشود که برخی نیز گرفتار این بازی ادراکی شده و در شعارهای هنجارشکنانه نیروهای مسلح کشور را برابر با تروریسم و داعش و دشمن خود معرفی میکنند.
غرب بر آن است که افتخاراتی را که نیروهای نظامی ایران در مبارزه با داعش و تروریسم در منطقه برای کشور کسب کردهاند به ضدارزش مبدل ساخته و در نهایت نیز با برجستهسازی شعارهای انحرافی مذکور، از آن به عنوان سند توجیه و مشروعیت دادن به جنایات خود علیه نیروهای نظامی و امنیتی ایران بپردازند. آنها امروز برای فردایی برنامهریزی میکنند که وقتی ملت ایران خواستار محاکمه سران آمریکا به خاطر ترور سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی گردد، آنها با برجستهسازی همین شعارهای انحرافی، به قتل رساندن نیروهای مسلح ایران را برابر با نجات مردم از دست داعش معرفی نماید و از جایگاه یک قاتل به یک ناجی تغییر وضعیت دهند.
با توجه به این شرایط همه ملت ایران باید مراقب باشیم که در این جنگ ادراکی گرفتار نیاییم و ناخواسته در آسیاب دشمنی آب نریزیم که جز ویرانی و نابودی ایران هیچ هدفی برای خود ترسیم نکرده است. یادمان باشد که فاصله میان ملت و نظام و نیز زیرسوال بردن و تضعیف جایگاه نیروهای مسلح خسارتی غیرقابل جبران به کشور وارد خواهد ساخت که جز شادی دشمنان نتیجهای به همراه ندارد.
نویسنده: قاسم غفوری