مجید نیکخو
قسمت دوم
اگر انسان به عواقب اخروی مدیریت قبول مسئولیت توجه داشته باشد، دیگر دنبال آن نمیرود، «اگر ماها عقل داشته باشیم، باید دنبال ریاست ندویم؛ واقعاً اینجوری است. باید دنبال ریاست نرویم؛ ریاست این تبعات را دارد.»
انگیزه مسئولان
سؤال اینجاست علت اینکه عدهای از مردم به دنبال ریاست میدوند چیست؟ واقعیت این است که اگر ریاست به حق باشد، امانتی گران است و با زحمت و مشقت فراوان باید از عهده آن برآمد اما اگر ریاست باطل باشد، تعهدی احساس نمیکند و از ریاست برای رسیدن به لذتها و خوشیهای دنیایی استفاده میکند.
مرحوم آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی ضمن بحث مفصل روایی درباره حب به ریاست اینطور میگوید: «کسانی که دیدگاهشان نسبت به مقام و حکومت، یک مسئولیت الهیه است و تصدّی این جایگاه را، یک تکلیف الهی میدانند، از آن زجر میکشند و هیچ لذتی نمیبَرند. حتی میتوان اینطور تعبیر کرد که این جایگاه برای آنها، در حکم یک ریاضت نفسانیه است که خدا برایشان رقم زده است. خود را همیشه مسئول میبینند و در عین حال که در انجام وظایفشان هیچ کوتاهی نمیکنند، به هیچ عنوان هم به جاه و مقامشان دلبستگی ندارند.»
البته چنان نیست که مسئولیت پذیرفتن مخالف رضای الهی باشد، مسئولیتها میتواند فرصتی برای خدمت باشد، «قدرت و توانایی مدیریّت و احراز مناصب مدیریّتی یک نعمت است، امروز، در هر بخشی قدرت ایجاد مسیر، تغییر مسیر، تصحیح مسیر را خدای متعال به ما داده است؛ خب این یک نعمت است… اگر در جهت خدمت به مردم و هدایت جامعه به آن سمتی که مطلوب دین خدا است این مدیریّت بهکار رفت، خب این شکر نعمت است؛ اگر چنانچه در این جهت بهکار نرفت، معطّل ماند یا عکسش بهکار رفت، این کفر نعمت است.»
بنابراین مسئولیت و مدیریت در اسلام به معنای وسیلهی کاسبی و طعمه نیست، امانتی است که فرد متعهد میشود در جهت خدمت به مردم و اهداف الهی فعالیت کند. توانایی و صلاحیت مدیریت از مؤلفههای تعیینکننده است و صرف اینکه شخصی درجهی ایمانی بالایی داشته باشد دلیل بر مدیر خوب بودن وی نیست. توجه به این نکته نقشی اساسی دارد که از نگاه اسلام هر کس در میدان مدیریت وارد میشود در قیامت مورد مؤاخذه الهی قرار میگیرد و اگر خیانتی در امانت مسئولیت از او سرزده باشد تا ابد در آتش قهر الهی خواهد سوخت.