جهان در حالی این روزها معطوف به تحولاتی همچون تشدید تجاوزات و رفتارهای رادیکالی و افراطگرایانه رژیم صهیونیستی علیه مقدسات اسلامی و ملت فلسطین و نیز استمرار جنگ اوکراین است که اعلام دیدار وزرای خارجه ایران و عربستان و تاکیدشان بر توسعه همه جانبه روابط با میزبانی چین به یکی از اخبار مهم محافل رسانهای و سیاسی مبدل شد.
در کنار آنچه در معادلات سه کشور می گذرد نکته قابل توجه نوع واکنش آمریکاییها به این توافق است بگونهای برنز رئیس سازمان سیا به عربستان سفر کرده و در دیدار با بن سلمان ولیعهد سعودی از این رویکرد انتقاد کرده است. همچنین رسانه های غربی از جمله فارسی زبانان نیز با ابهام سازی در باب آینده این مناسبات به دنبال اهمیت زدایی از توسعه روابط ایران و عربستان برآمده اند که خود سندی از نارضایتی غرب از این توافقات است.
در باب چرایی این رفتارها در نگاه نخست این نوع رفتارها نشان از هراس آمریکا از نظم نوین جهانی و آشکار شدن افول نظام سرمایهداری و یکجانبهگرایی غرب در عرصه جهانی دارد که با نقشآفرینی قدرتهای نوظهور همچون چین، ایران، روسیه، هند و… در حال وقوع است.این نگرانی زمانی بیشتر شدت میگیرد که اخیرا نیز کشورهای عربی از جمله عربستان همراستا با روسیه از کاهش تولید نفت اوپک پلاس که به افزایش بهای نفت منجر شد، حمایت کردهاند.بُعد دیگر نگرانی آمریکا از دیدار وزرای خارجه ایران و عربستان را در تاثیرات و نتایج همگرایی دو کشور بر معادلات منطقه میتوان جستجو کرد.
آمریکا که با سفر سال گذشته بایدن به دنبال اجماع سازی عربی، غربی و عبری علیه ایران بود اکنون با حقیقتی ورای آن مواجه شده بگونهای که حتی سازشکاران نیز از این سازش براعت جسته و همزمان نیز بر رویکرد تعاملی با ایران و سوریه تاکید کردهاند. همچنین این پیوندها با پایان بخشیدن به روند سازش، میتواند جهان اسلام را در حمایت از فلسطین منسجمتر از پیش کند. روزنامه یدیعوت آحارانوت در گزارش صریحی در همین خصوص اعلام کرد؛ توافق ایران و عربستان بهمنزله فرو ریختن دیوار دفاعی است که اسرائیل میخواست برای خود بسازد چنانکه این روزها حتی کشورهای عربی سازشکار نیز زبان به اعتراض علیه رژیم صهیونیستی پرداختهاند.
در همین حال در چارچوب رفتار سنجی عربستان نیز باید گفت که این کشور در حالی طی چند سال اخیر نتوانسته طرحهای اقتصادی همچون شهر نئوم را اجرایی سازد اکنون برای رسیدن به این امر به دنبال گامهای واقع بینانه است چنانکه در گام نخست به دنبال کاهش تنشهای امنیتی در ورای مرزهای خویش است که مولفهای مهم برای کاهش فشارهای غرب به بهانههای امنیتی میباشد که رویکرد به روابط با ایران، سوریه، ترکیه و… در این چارچوب قابل ارزیابی است که حلقه تکمیلی آن خروج از یمن خواهد بود. در همین حال عربستان با آگاهی از چالشهای اقتصادی درون غرب و نیز رویکردهای انحصار گرایانه اقتصادی و تکنولوژیک غرب به دنبال یافتن ظرفیتهای جدید اقتصادی و فن آوری جهت پشتیبانی از طرحهای اقتصادی خود است که نام کشورهایی همچون روسیه، هند و چین و حتی ایران در این عرصه قابل توجه است. عربستان در حالی تاکنون به عنوان یک منبع انرژی دائمی و بعضا با قیمت ارزان برای غرب شناخته میشود که رویکرد جدید ریاض تبدیل انرژی از منبع در امده به ابزاری قدرت است بویژه در ایجاد موازنه در برابر غرب است که همراهی با روسیه در اوپک پلاس نمودی از این رفتار به شمار می رود. مجموع این رفتارها از یک سو به منزله خروج نسبی عربستان از مدار سلطه آمریکاست و از سوی دیگر معادلات جدیدی را در منطقه و جهان رقم خواهد زد که بازیگران نظم نوین جهانی یعنی ایران، چین و روسیه در آن نقشی اساسی دارند.به بیان دیگر؛ مواضع نگرانی آمریکاییها از توسعه روابط ایران و عربستان نشات گرفته از نگرانی جدی آمریکا از دگرگونیهای امنیتساز و ثباتآفرین در منطقه و نظام بینالملل بدون نقشآفرینی آمریکاست. امروز توافقات و عملکرد موفق کشورهایی همچون ایران، عربستان و چین نظم نوینی را به نمایش گذاشته که در آیندهای نه چندان دور در سایر مناطق جهان نیز میتواند تکرار شود بویژه اینکه اصل غیر قابل اعتماد بودن آمریکا در میان متحدان آن نیز در حال شکل گیری است و بسیاری از آنها دیگر حاضر به بازی یکجانبه در زمین آمریکا نمیباشند.
قاسم غفوری