قاسم غفوری
سازمان ملل برای نخستین بار میزبان نشستی با محوریت بررسی هوش مصنوعی و تهدیدات و فواید آن برای جهان بود که بیانگر نقش آفرینی دانش در آینده نظام بینالملل است. از یک سو برخی آن را مخل امنیت بشر دانسته و بر نابودی آن تاکید دارند و عدهای نیز آن را بخشی از پیشرفت علم و دانش روز جهان دانسته که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
در همین چارچوب نیز انگلیس مدعی شده است که میخواهد رهبری جهانی نظارت بر فن آوری هوش مصنوعی را بر عهده گیرد و با این ادعا نیز اولین نشست بین المللی در این باره را در پاییز برگزار کند. بر اساس تصمیات دولت انگلیس سازمان نظارتی جدید در لندن باید به همان شکلی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی مستقر در وین بر رعایت استانداردهای ایمنی در نیروگاههای هستهای در سراسر جهان نظارت میکند، تشکیل شود. این رویکرد به اصطلاح بشر دوستانه از سوی انگلیس در حالی مطرح میشود که نوع پردازش رسانههای این کشور بویژه وابستگان به هیات حاکمه و خاندان سلطنتی به پردازش اخبار مربوط به هوش مصنوعی جای تامل دارد. در این فرایند هر تحول مثبتی در کاربرد هوش مصنوعی به کشورهای غربی بویژه انگلیس نسبت داده میشود به عنوان این رسانهها عنوان میکنند:”در یک پروژه آزمایشی در بریتانیا برای پیشبینی محل و زمان انتشار آلایندهها در آب، از هوش مصنوعی استفاده میشود.” یا در خبری دیگر با نگاه به استفاده مثبت انگلیسیها از هوش مصنوعی بی بی سی عنوان میکند:” متخصصان در آزمایشگاه دیپ مایند در بریتانیا، اعلام کردند که با کمک یک برنامه هوش مصنوعی به نام آلفافولد توانستهاند شکل ساختمان پروتئینها که یکی از بزرگترین چالشهای علم زیست شناسی بوده را با دقت تعیین کنند.”
در همین حال این رسانهها در باب استفاده سایر کشورها از هوش مصنوعی نگاهی منفی و حتی تهدید محور را به مخاطبان القا میسازند چنانکه این رسانهها در سیاست چین هراسی و متهم سازی پکن به بهره برداری نادرست از این دانش، همزمان با تشست گروه 7 مدعی می شوند:” نگرانیها درباره تأثیرات آسیبزای هوش مصنوعی همزمانشده است با تلاش آمریکا برای محدود کردن دسترسی چین به تکنولوژیهای اساسی. محدودیتهایی که آمریکا برای صدور قطعات نیمهرسانا به چین وضع کرده است ممکن است بتواند پیشرفت تکنولوژی چین را با مشکل مواجه کند.”
نگاهی بر برآیند رفتاری رسانههای غربی در قبال کاربرد هوش مصنوعی بیانگر موازنهای دو گانه است چنانکه از یک سو به برجسته سازی دستاوردهای غرب در جهت پیشرفت علم و دانش و نجات بشریت میپردازند و از سوی دیگر از دست یابی کشورهای غیر غربی به هوش مصنوعی و نتایج مخرب آن برای جهان سخن میگویند. رفتاری که یادآور سخنان بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپاست که زمانی عنوان کرده بود که اروپا چون باغ است و سایر کشورها و ملتها چون جنگلی وحشی هستند که به دنبال نابودی باغ میباشند. اکنون نیز این رسانهها هوش مصنوعی در دست غرب را برابر با ساختن جهانی سراسر گلستان و زیبایی مینامند و بودن هوش مصنوعی در دست دیگر کشورها را ویرانی و نابودی بشر عنوان میکنند. این نگاه خودبرتر پندارانه و انحصار گرایانه از سوی این رسانهها به تبعیت از سران غرب در حالی صورت میگیرد که تجربه و تاریخ نشان داده است که تمام سوء استفادههای غیر انسانی و غیر اخلاقی از دستاوردهای بشری توسط غرب رقم خورده است چنانکه اتمی که روزی برای مصارف انسانی ساخته شده بود دیری نپایید که به سلاحی مرگبار توسط غرب مبدل شد و نتیجه آن کشتار صدها هزار انسان در ژاپن بوده است.
رفتارهای غرب این ابهام را بیش از پیش تقویت کرده است که مواضع به اصطلاح بشر دوستانه غرب در قبال پیامدهای هوش مصنوعی در مسیر تکرار رفتارهای آنها در قبال سایر پیشرفتهای بشری باشد چنانکه از یک سو برخوردار بودن از دانش هسته ای بدون هیچ محدودیتی حتی داشتن بمب هستهای برای خود را مجاز میدانند در حالی که برای محروم سازی سایر کشورها از این دانش به هر ابزاری چنگ میزنند و حق کشورها را نه برخورداری از فواید این دانش بلکه در حد ساختمان تاسیسات هستهای می دانند که آن نیز باید تحت نظارت آنها باشد و به ابزاری برای سلطه گری آنها مبدل گردد. با توجه به این حقایق میتوان گفت که غرب فاقد صلاحیت میزبانی و تصمیم گیری یک جانبه در قبال هوش مصنوعی می باشد بلکه باید به عنوان بخشی از نظام بینالملل پذیرنده دیدگاه سایر کشورها بوده و اگر مسئولیت و یا محدودیتی نیز در استفاده از این دانش وضع شود غرب باید اولین محدود شونده در این زمینه باشد تا از فجایعی که سلطه گری و یک جانبه گرایی غرب به بشریت تحمیل کرده جلوگیری شود.