اینکه به هر بهانهای و تحت هر شرایطی حسن روحانی به آرایش سیاسی موجود حملهور شده و با نگاهی تحقیرآمیز دولت و مجلس و دیگر نهادها را به صلابه بکشد، نه شایسته یک شخصیت سیاسی است، نه بازکننده گرهای و نه دارای استحکام در استدلال. رئیس دولت اعتدال در هر جلسه و گعدهای با تعابیر و القابی چون دولت و مجلس حداقلی سعی دارد القا کند که قوای مقننه و مجریه برآمده از اراده مردم نیستند و همین عدم پشتوانه اجتماعی موجب ناکامی آنها در عرصههای مختلف شده است.
او در روزهای اخیر و در جمع وزرا و اعضای کابینهاش، دیگران را از نیشها و کنایههای خود بینصیب نگذاشته و دوباره با متصفکردن مجلس و دولت به صفات حداقلی و غیرمردمی، سعی در تحقیر نهادهای فوق و ارائه تصویری محبوب و مردمی از خود و دولتش داشته است. اما این رویکرد حسن روحانی بهجای اینکه به سود او تمام و یا موجب ترمیم چهره دولتش شود، به مثابه بومرنگی است که به پیکره دولت اعتدال باز می گردد ، چون رئیسجمهور پیشین روی نقاطی دست گذاشته و از آن بهعنوان سلاحی علیه دولت کنونی یاد میکند که از قضا نقطه ضعف او هم به شمار میرفته است. روحانی در حالی دولت فعلی را حداقلی قلمداد میکند که ترسیمی از معیار و ملاکهای دولت حداکثری ندارد و فقط آنچه را که از سوی اصلاحطلبان در چند سال اخیر باب شده و دستاویزی علیه رقبای سیاسی آنان است، مدام تکرار میکند.
قابل انکار نیست که میزان مشارکت انتخاباتی از سال ۹۸ به بعد با کاهش قابلتوجهی نسبت به ادوار قبل روبرو بوده اما پرسش مهم این است که تفاوتهای ساختاری انتخابات سال ۱۴۰۰ با مشارکت ۴۸/۸ درصدی – که دولت سیزدهم برآمده از آن است – و انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۷۲ با مشارکت ۵۰/۶۶ درصدی که مرحوم هاشمی رفسنجانی برای دومین دوره بهعنوان رئیس قوه مجریه برگزیده شد، در چیست؟ آیا ۱/۸۶ درصد تفاوت در میزان مشارکت، دولتها را از اکثریت به اقلیت تقلیل خواهد داد؟ یا چون رویکرد مرحوم هاشمی و دولت سازندگی مورد پذیرش آقای روحانی است، ایشان از بهکار بردن چنین تعابیری در مورد همکیشان خود صرفنظر میکند؟ آیا کسب ۵۰/۷۲ درصد آرا توسط ایشان در انتخابات ۹۲ و بهدستآوردن اکثریت آرا بهصورت ناپلئونی و فاصله ۰/۷۲ درصدی و ۳۰۰ هزار رای تا عدم کسب اکثریت آرا، ایشان را جزو جرگه روسایجمهور حداقلی قرار نمیدهد؟
این شکل از گفتار و بهرهبرداری از دستاویزهای حزبی و جناحی نهتنها کارساز نخواهد بود بلکه به نقطه ضعفی برای روحانی تبدیل شده و منطق چوبین او را عیان میسازد. میتوان در چهارچوبی درست و با استدلالهای مبنایی، دولت و مجلس کنونی را نقد کرده و حتی در قامت اپوزیسیون این نهادها، خود را رقیبی جدی و دارای ایده به تصویر کشید اما این قسم هجمههای نازلی که ریشه در واقعیت نداشته و صرفاً سطحیترین شکل مواجهه با رقبا به حساب میآید، چهره روحانی و دولتش را ترمیم نخواهد کرد.
شیخ اعتدال که چند وقتی است روی مسئله مشارکت و حمایت مردمی متمرکز شده، بهتر میداند که کارنامه او و دولتش نقش بسزایی در ایجاد نارضایتیهایی دارد که فضای سیاسی را به یخزدگی و بیتفاوتی دچار کرده و هر اندازه که سعی کند با توسل به پروپاگاندا پروژه ترمیم چهره خود را پیش ببرد، موثر واقع نخواهد شد. این سطور بهمعنای بینقص بودن دولت و مجلس کنونی نیست و بلاشک این نهادها هم در سیاستورزی به خطاهایی دچارند اما این امر، مترادف با تمایل جامعه به روش و منش دولت گذشته نیست.
سامان مهراد – الف