بهنام اسدی بختیاری
فصل بهار و زیبایی های اردیبهشت ، هر جنبده ای را مسخ و مست خودش می کند از بیست و هشت فروردین روز بزرگداشت استان چهارمحال بختیاری تا پایان اردیبهشت ، شهرها یکی پس از دیگری روزشان را هل هله شادی می کنند تا به زادگاهشان افتخار و پرچم شان را برافراشته کنند اما…
همیشه هستند افرادی که این وسط قلقلک های باب میل خود را به مراسمات تزریق کنند تا مراسمات طبق آنچه آنان می خواهند برگزار شود . این افراد در هر نوع لباس و گروهی هستند ، کمی بیشتر دقت کنیم متوجه شان خواهیم شد .
تعبیرمان این است : این گونه رفتارها یک نوع از استبداد و با رهگیری اهداف و منافع شخصی و حزبی است ، شاید هم نوع جدیدی از ماهیگیری .
اینگونه افراد نفوذ می کنند تا تِم(شکل و شمایل) را به نفع خود عوض کنند.
اشعار خاص خود را دارند ، موسیقی را دستکاری می کنند خلاصه هر نوع دستکاری که در نظرتان می آید آنان خبره و حرفه ای و کارکشته اش شده اند .
تازگی ها هم به دستکاری های ژنتیکی وروود کرده اند و برای خود ژن برتر تزریق می کنند تا مثلا همیشه صدر جدول و نژاد برتر باشند ، ابزارشان جعل سند ، دستکاری تاریخ و میراث فرهنگی است .
افراد دوربینی را یادتان هست هر جا دوربین کار گذاشته میشد تا مصاحبه بگیرند اینگونه افراد سریع می آمدند پشت سر مصاحبه شونده و خود را نشان میدانند این نیزهمان است با کمی تفادت ، آنجا دوربین ، اینجا جمع ، اینجا مراسم .
این افراد عاشق جمع و مراسم اند ، منتظرند تا جمعی گیر بیاید ،تا منبری بروند ، جمعی گیر بیاید تا خودی نشان دهند ، جمعی گیر بیاد تا ابراز وجود کنند .
بسیار دیده ایم : کاندیدی که برای جمع آوری رای در مراسمات حضور پیدا می کند .
خواننده ای که پول می گیرد و صاحب عزا را تا اوج قله قاف می برد و اینگونه است که با چشم و هم چشمی ها مسیر کج شده و وارد بیراهه می شویم، خرافات به جای واقعیات رخ نمایی می کند و رسومات اصلی کلا عوض و پر هزینه می شوند .
[در مراسمات بختیاری اینگونه موارد به شدت شایع است ]
همه اینها مقدمه بوده اند تا بگوییم که : خاطرتان هست که چينيها در رقابت با فرش ايران در بازار جهاني، شهري را در چين، كاشان نام نهادهاند كه در آن مثل شهر گلاب و عطر ما، تنها كارخانههاي قالي بافي ماشيني تأسيس شده است ؟ حتما این را هم می دانید که هفشجان یکی از بهترین و با قدمت ترین شهرهای فرهنگی ، هنری و صنعتی استان است ، از هر نظر این شهر سرآمد است اما آنچه این شهر را برجسته می کند نیروی کار نخبه آن است ،آنقدر این شهر سرآمد صنعت است که می ترسیم چين در این مورد هم وارد عمل شود و شهری در چين به وجود بیاورد به نام هفشجان ، گلایه ای در مورد آنچه در مورد آیین ها و دستکاری هایی که در بالا گفته شد در خصوص روز هفشجان نداریم به هر حال این ها زودگذر است ، گر چه تاثیرگذار است اما گذشت زمان هر چیزی را درست و اصولی خواهد کرد
یادم است وزیر نفت ، جایی گفته بود ، وزارت نفت و گاز بخش اعظم درآمدش را مدیون نخبگان این شهر است گلایه ام اینجاست که چرا با وجود این ظرفیت چرا در میدان نفت و گازی آرش مشترک با کشورهای حاشیه خلیج پارس ، از این ظرفیت برای برداشت بیشتر استفاده نمی شود ؟ تا ما هم از این نعمت عقب نمانیم؟
و چرا استان مان با این حجم از ظرفیت و استعداد همچنان محروم و آمار فلاکت بیداد می کند ؟
چرا ما از این ظرفیت ها استفاده که نمی کنیم هیچ ، درگیر جعل هویت همدیگر شده ایم ،موسیقی ، لباس ، ادبیات و فولکلور، و…و …شده ایم ؟
پیشنهاد می کنیم : این اندر خم یک کوچه بودن ها را واگذاریم و عبور کنیم از این فاز باتلاق گونه ،بیرون بیایم از این منجلاب فقر و فلاکت فکری ، رها شویم از این دچار بودن ها به جایش اما سفت بچسبیم به حق و حقیقتمان ، کار بخواهیم از این صاحبین امضاء بگذارید برایتان بگوییم : در همین شهرها چند پروژه رها شده که تاریخی شده و به تاریخ پیوسته اند وجود دارد
از اردل شروع می کنیم ؛ از جاده گورمیزه تا درمانگاه تامین اجتماعی تا تونل دشتک آلیکوه ، فارسان ، بیایم ، به شلمزار و ناغان و تونل زره برویم که سالهاست دست مایه بهانه جویی های رنگ و وارنگ شده است ،آبادی فرودگاه و ایستگاه های قطار را بخواهیم ، حق آبه ای که حق تکا تک مردم فقیر استان است بخواهیم .
مطالبه گر باشیم ، حق مان را بگیریم تا فقر و فلاکت بارش را از این مرزو بوم ببندد و شادی و نشاط واقعی ، ثروت ، برکت و فراوانی جایش را در سرزمین آب و آینه و آفتاب بیابد و میهمان قلب مان باشد .