هشت ماه از نسل کشی و قتل عام فلسطینیها توسط رژیم صهیونیستی و حامیانش میگذرد در حالی که در اقدامی قابل توجه، مجمع عمومی سازمانملل قطعنامهای را با ۸۴ رای مثبت تصویب کرد که ۱۱ جولای (ژوئیه) هر سال را بعنوان روز بزرگداشت نسل کشی سال ۱۹۹۵ سربرنیتسا در بوسنی که گفته میشود توسط صربها قتل عام شدهاند، تعیین کرد. این اقدام از سوی مجمع عمومی در حالی صورت گرفته است که در باب آن به چند نکته میتوان توجه داشت.
نخست آنکه این اقدام هر چند توجه دیرهنگام سازمان به نسلکشی 8 هزار مسلمان میباشد اما میتواند سرآغازی برای توجه جهانی به نسلکشیهایی باشد که حداقل در طول یک قرن گذشته در عرصه جهانی روی داده است که به خاطر سلطه قدرتهای بزرگ بر نهادهای بینالمللی از توجه به آن خودداری شده است. نسل کشی بومیان کانادا توسط دولتمردان انگلیس و کانادا که به مدت یکصد سال تا سال 1996 ادامه داشته که یافت شدن گورهای دسته جمعی 150 هزار کودک بومی کانادایی قربانی این نسلکشی نمودی از آن است.
در همین حال میلیونها نفر از مردم ایران، از سال ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ در خلال جنگ جهانی اول به واسطه سیاستهای ضد انسانی انگلیس که باعث محرومیت شدید از مواد غذایی و منابع حیاتی و منجر به قحطی و گرسنگی گسترده شده بود، قربانی نسلکشی شدند. همچنین در هند نیز در همان دوران میلیونها نفر قربانی قحطی ساختگی انگلیسیها شدند.
بررسی نسلکشیهایی که غرب به صورت مستقیم با اعزام نیروی نظامی به کشورهایی همچون ویتنام، افغانستان، عراق و… صورت داده و یا نسلکشیهای نیابتی که با گروههای تروریستی همچون القاعده و داعش انجام داده است، نسل کشی و جنایت علیه بشریت که غرب با تروریسم اقتصادی به بسیاری از کشورها تحمیل کرده است اقدامات مغفول مانده سازمان ملل و نهادهای حقوقبشری در پیگیری و مجازات عاملان و آمران نسلکشیها میباشد که نیازمند اقدام جدی برای رفع این کاستیهاست.
دوم آنکه آنچه در سربرنیتسا روی داد بیش از هر چیز نتیجه رفتارهای سوالبرانگیز سازمانملل و نیروهای حافظ صلح تحت امر ناتو بوده است که از یک سو کم کاریهای ابهام انگیزشان زمینه را برای نسلکشی مسلمانان فراهم ساخت و از سو دیگر دولتهای غربی رسما به حمایت از این نسلکشی پرداخته و نیروهای ناتو تحت امر هلند و آمریکا از پناهدادن به قربانیان خودداری کردند.
واقعیت این است که کشورهایی که باید همراه با ناتو مسئولیت شکست خود را که سربرنیتسا در سال ۱۹۹۵ به فاجعه کشاند، بر عهده بگیرند و حتی به جرم مشارکت در این نسلکشی مجازات شوند، اکنون جزو حامیان این قطعنامه هستند. اکنون این سناریو مطرح است که غربیها نه به خاطر مردم بوسنی بلکه در چارچوب مبراسازی خود از آن نسلکشی و فشار بر صربستان جهت مشارکت در جنگ اوکراین چنین رویکردی را در پیش گرفتهاند.
سوم آنکه نقش سازمانملل و مدعیان حقوق بشر غربی در پیگیری حقوق مردم سربرنیتسا زمانی ابهام برانگیزتر میشود که در طول 8 ماه نسلکشی فلسطینیها در غزه توسط رژیم صهیونیستی، این سازمانها و کشورها اقدامی در برابر آن صورت ندادهاند و حتی غربیها در مجمع عمومی و شورای امنیت اجازه صدور قطعنامه توقف این نسلکشی را نداده و همچنان در حال ارسال تسلیحات به این رژیم برای کشتار بیشتر هستند.
وضعیت فاجعهبار کنونی فلسطین و دستورات الزامآور صادره از سوی اصلیترین ارگان قضایی سازمان ملل متحد، مرتبطترین موضوع بحث پیرامون مقابله با نسلکشی است.
نکته اساسی آن است که سازمانملل متحد نباید همان اشتباهی را که سال ۱۹۹۵ انجام داد و به یک نسلکشی ختم شد، مجددا مرتکب سازد. هر چند که قطعنامه نسلکشی مسلمانان سربرنیتسا در جای خود دارای اهمیت است اما آنچه امروز مهم و ضروری است نه اولویت دادن به واقعهای که سه دهه از آن گذشته بلکه جنایت و نسل کشی است که امروز پیش چشم جهانیان در غزه جریان دارد و استمرار این روند لکه سیاهی در کارنامه سازمان ملل در تحقق اهداف منشور و حمایت از دفاع مشروع ملت فلسطین در برابر تجاوز و اشغالگری صهیونیستها و حامیانشان و لکه ننگی دیگر بر پیشانی آنانی است که زمانی با تسلیح صربها و مانع تراشی بر سر امدادرسانی به سربرنیتساییها یک نسل کشی را رقم زدهاند و همچنان تهوع آور ژستهای حقوق بشری میگیرند در حالی که هر روز میلیونها دلار تسلیحات برای کشتار بیشتر فلسطینیها به رژیم صهیونیستی هدیه میدهند. امروز غزه محور نسلکشی است و فریاد جهان باید مقابله با این جنایت باشد.
قاسم غفوری