فضای رسانهای غربی در روزهای اخیر حول چند محور به مباحث مطرح در قبال ایران می چرخد. بخشی از این رویکردها در نوع پردازش مسائلی همچون سیلابها، آتش سوزیهای منابع طبیعی و جنگلها، ریزش کوهها و… در ایران مشاهده میشود چنانکه در رفتاری تامل برانگیز با بهرهگیری از ادبیات رسانهای برآنند تا این حوادث را نشانهای بر ناکارآمدی نظام و نمونهای بدبختی و سیاه روزی مردم ایران معرفی نمایند حال آنکه همین رسانهها آتش سوزی گسترده در جنگلهای کانادا را که روزهاست میلیونها هتکار را ویران و در عین حال آلودگی هوای آن تا شهرهای آمریکا نیز رسیده است و بسیاری آواره شدهاند، را با واژگانی همچون آتش سوزیهای طبیعی، موسمی تعریف کرده و اعزام آتش نشانان از کشورهای دیگر برای مهار آتش را نه نشانه بی کفایتی دولتمردان کانادا و آمریکا بلکه برگی از اتحاد و همدلی در برابر حوادث طبیعی عنوان میکنند.
بهرهگیری از این حوادث برای تحقیر سازی، ناامید سازی و ایجاد فضای منفی علیه ایرانیان در حالی صورت میگیرد که همزمان چند محور خبری دیگر در رفتار سنجی رسانههای بیگانه مشاهده میشود. از یک سو در حالی که پیش از این رونمایی از موشک هایپرسونیک ایرانی را کتمان و آن را یک نمایش معرفی میکردند در چرخشی تامل برانگیز مدعی مشارکت کشورهای غربی در ساخت این موشک شدهاند.
ادعاهای رسانههایی همچون تلگراف در باب همکاری دانشگاههای غربی با ایران دروغ پردازی ناشیانهای است که با هدف سرپوش نهادن بر شکست تحریمهای ضد ایرانی، اهمیت زدایی از ظرفیتها و توان ایرانیان با تکیه بر ایمان و امید جهت رسیدن به پیشرفت در حوزههای مختلف از جمله در عرصه دفاعی و نظامی، جلوگیری از الگو شدن ایران برای سایر کشورها جهت دست یابی به اهداف با تکیه بر داشتههای درونی بدون چشم داشت به خارج و…. صورت میگیرد.
قابل توجه آنکه فضای رسانهای غربی علیه موشک هایپرسونیک ایرانی که از اغراق آمیز خواندن شروع و در نهایت مدعی مشارکت دانشگاههای غربی در طراحی و ساخت آن شدهاند یادآور رفتارهای آنها در قبال پهپادهای ایرانی است که زمانی آن را فتوشاپ و ماکت خوانده و بعد مدعی کارآمدی و نقش آنها در جنگ اوکراین شدند و در نهایت نیز ادعا کردند که قطعات و سیستمهای راداری آنها از کشورهای غربی تهیه شده است تا اهمیت و نقش متخصصان ایرانی در دست یابی به توان پهپادی را انکار و به زعم خویش روحیه امید و ایمان را در میان ایرانیان با تحقیر سازی کم رنگ ساخته در حالی که همزمان به دنبال اهمیت زدایی از توان پهپادی ایران با هدف جلوگیری از ورود ایران به بازار فروش پهپاد و تسلیحات در بازارهای جهانی بوده اند. این سناریو زمانی بیشتر آشکار میشود که آمریکاییها بار دیگر ادعای نقش پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین را تکرار کردند و جان کربی اتهاماتی را به تهران وارد ساخته است.
نکته قابل توجه در بازی رسانهای این روزهای غرب را در ادعای رویکرد ایران و آمریکا به امضای توافق موقت تشکیل میدهد. هر چند که مقامات دو کشور این ادعا را رد کرده اند اما مروری بر رفتارهای گذشته غرب نشان میدهد که آنها با طرح ادعاهای رسانهای در کنار اهمیت زدایی و پنهان سازی دستاوردهای دیپلماسی اقتصادی ایران بویژه توافقاتی که با کشورهای منطقه داشته که نتیجه آن در بازگشایی سفارت خانههای ایران و عربستان و نیز سفر پادشاه عمان و مقامات ارشد ترکمنستان به ایران قاب مشاهده است به دنبال نمایش نقش برجام و غرب در وضعیت اقتصادی ایران هستند تا بار دیگر با شرطی سازی بازار ایران و گره زدن فرایندهای اقتصادی به برجام، خودتحریمی دیگری را به ایران تحمیل نمایند. غرب که در دورن دولت گذشته از این مولفه بارها استفاده کرده بود اکنون نیز بر این تصور است که می تواند با جوسازی رسانهای بازار ایران را گرفتار شرطی شدنهای کاذب نماید تا از آن به عنوان ابزار فشاری بر تهران جهت تن دادن به زیاده خواهیهای غرب بهره برداری نماید در حالی که همزمان نیز سناریوی مقابله با پیشرفتهای اقتصادی ایران را پیگیری میکند.
در نهایت می توان گفت که برایندهای رفتاری غرب در روزهای اخیر نشان میدهد که هر چند آنها در ایجاد فضای اغتشاش ناکام ماندهاند و حتی سخن از رویکرد تعاملی میکنند اما در نهایت به دنبال طراحیهای جدیدی هستند که بخشی از آن برگرفته از مولفههای تکراری و قدیمی و بخشی نیز با ابتکارها و روشهای جدیدی است که یادآور دست چدنی و دستکش مخملین دوران اوباما میباشد.
قاسم غفوری