غرب آسیا در حالی دورانی ویژه را سپری میکند که میتواند تعیین کننده سرنوشت آینده منطقه و جهان باشد که در ادامه تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی منابع محلی سوریه، از وقوع یک انفجار بزرگ در دمشق پایتخت سوریه خبر دادند که بر اثر آن تعدادی از نیروهای مقاومت از جمله چهار مستشار ایران به شهادت رسیدند. این جنایت در حالی صورت گرفته است که در باب آن چند نکته قابل توجه است.
نخست آنکه پیش از هر چیز این مسئله قابل ذکر است که محافل صهیونیستی و غربی و البته رسانههای فارسی زبان معاند با ادعای واکنشهای فضای مجازی در حالی سعی در قدرت نمایی اطلاعاتی و نظامی رژیم صهیونیستی دارند که با توجه به وضعیت نابسامان سوریه به دلیل حضور نیروهای آمریکایی و حمایتهای آنها در استمرار فعال گروههای تروریستی، حضور و فعال بودن جاسوسان و ماموران اطلاعاتی رژیم صهیونیستی امری دور از ذهنی نمیباشند.بر اساس میتوان گفت که ترورهای مذکور در کنار ترور افرادی همچون شهید رضی و نیز شهید العاروری نتیجه اشغالگری و حضور غیر قانونی آمریکا در منطقه است که جز بحران سازی و حفظ تروریسم و رژیم صهیونیستی هدفی در سر ندارد.
دوم آنکه این جنایت در شرایطی صورت گرفته است که رژیم صهیونیستی از یک سو در غزه پس از یکصد و ده روز نه تنها نتوانسته به اهداف خود منبی بر حذف حماس، سلطه بر غزه و کوچاندن یک میلیون فلسطینی دست یابد بلکه اجبارا نیروهای نظامی خود را نیز از شمال غزه خارج کرده است. در عرصه داخلی نیز اعتراضها به نتانیاهو از مخالفان سیاسی به عرصه خیابانی و چادر زدن ساکنان اراضی اشغالی با محوریت پایان جنگ و سرنگونی نتانیاهو رسیده است. تجربه نشان میدهد که سران این رژیم از جمله نتانیاهو هر زمان در میدان جنگ و عرصه دخلی با شکست مواجه میشوند سیاست ترور منطقهای را ابزاری برای بقای خود قرار میدهند که ترور شهید رضی و شهید العاروری و جنایت دیروزشان نمودی از این رفتار است.
سوم آنکه محافل رسانههای غربی و بویژه فارسی زبانان بیگانه در حالی برآن بودهاند تا تجاوز دیروز صهیونیستها به دمشق را به حملات موشکی ایران به اربیل، سوریه و مرزهای پاکستان نسبت داده تا هم مشروعیتی برای این تجاوزگری صهیونیستها ایجاد نمایند و هم قدرت بازدارندگی ایران را زیر سوال ببرند که نگاهی بر عملکرد ایران و این رژیم بیانگر نکاتی بس مهم است.
اقدام جمهوری اسلامی ایران در موشک باران پایگاه داعش در سوریه در کنار مقر آمریکا، پایگاه موساد و حامیان رژیم صهیونیستی در اربیل و نیز جیش الظلم در پاکستان در حالی صورت گرفت که تهران بارها به آمریکاییها درباره پیامدهای حمایت از تروریسم در مناطق تحت اشغالشان در سوریه هشدار داده بود. در باب اربیل نیز ایران مکررا به دولت مرکزی بغداد گوشزد کرده بود که توافقنامه امنیتی بغداد-تهران را اجرایی و با تجزیه طلبان و تروریستها و عوامل موساد مقابله داشته باشند که متاسفانه این امر از سوی آنها محقق نشد. در باب پاکستان نیز ایران در کنار تاکید بر روابط برادرانه با اسلام اباد خواستار مقابله با تروریستهای جیش الظلم شده بود که عدم اشراف پاکستان بر تمامیت ارضیاش مانع از اجرای این مهم شده بود. در این شرایط ایران از حق دفاع مشروع در برابر تروریستها، تجزیه طلبان و برهم زنندگان امنیت منطقه بهره گرفت. رویکردی که میتواند زمینه ساز تحکیم امنیت در منطقه در منطقه گردد حال آنکه اقدام رژیم صهیونیستی رویکردی کامل امنیت سوز بوده که هدف آن نیز حمایت از گروههای تروریستی بوده است. رژیم صهیونیستی که زمانی زخمیهای تروریستهای سوریه را در بیمارستانهایش مداوا و نتانیاهو از آنها دیدار میکرد با تکرار تروریسم در سوریه سعی در روحیه دادن به تروریستها و نیز نمایش نقش پدرخواندگی خود داشته است که البته با حمایت و همراهی کشورهایی همچون آمریکا و انگلیس صورت گرفته است.
این رژیم افرادی را هدف قرار داده که به اذعان جهانیان در صف اول مبارزه با تروریسم قرار داشته و زمینه ساز امنیت در منطقه و جهان بودهاند. بر این اساس به صراحت میتوان تفاوت ماهیتی و بنیادی اقدام موشکی روزهای گذشته ایران و تجاوز تروریستی رژیم صهیونیستی به سوریه را دریافت که محور آن را مبارزه ایران با تروریسم و حمایت رژیم صهیونیستی از تروریسم تشکیل میدهد. قدر مسلم این ترورها آخرین جنایت صهیونیستها نخواهد بود چرا که ذات و ماهیت این رژیم بر اساس ترور و جنایت بنا نهاده شده است و تنها راه جهان برای ایجاد ثبات در منطقه و جهان، جذف آن از صحنه جهانی و مجازات آنانی است که با حمایت از این رژیم در جنایاتش سهیم هستند.
قاسم غفوری