طی روزهای اخیر مجموعه اقدامات ضد ایرانی از سوی برخی کشورهای اروپایی صورت گرفته است. پس از اعلام اجرای حکم اعدام اکبری که تابعیت انگلیسی داشته به جرم جاسوسی برای انگلیس، اقداماتی زنجیرهای از سوی برخی کشورهای اروپایی با محوریت رژیم سلطنتی انگلیس صورت گرفته است. سران انگلیس ضمن محکوم کردن این اعدام، از احضار سفیر کشورشان به لندن خبر دادند. آلمان و فرانسه نیز ژست حمایت از لندن را گرفته و حتی سفرای این کشورها با حضور در سفارت انگلیس با آنها ابراز همدردی کرده و توهمات حقوق بشری ضد ایرانی را تکرار کردند. بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز با صدور بیانیهای این اعدام را محکوم نمود. در همین حال دیروز سخن از نشست پارلمان اروپا برای اعمال تحریم ها و فشارهای بیشتر بر ایران و به ادعای برخی رسانهها تصمیم گیری برای قرار دادن سپاه در لیست گروههای تروریستی را به میان آمد. همزمان با این اقدامات رسانههای غربی از جمله فارسی زبانان بیگانه تقلای بسیار کردهاند تا این اقدامات را نشانه انزوای جهانی و ضعف دیپلماسی ایران معرفی و البته نسخه تسلیم شدن در برابر غرب را تجویز کردند. این نوع رفتارها در حالی صورت می گیرد که در باب آنها چند نکته قابل توجه است.
نخست آنکه اعدام جاسوس انگلیس برگرفته از استقلال دستگاه قضایی کشور است که بخشی از استقلال و اقتدار کشور را نشان میدهد و نمیتواند قربانی سیاسی کاری یا فشارهای خارجی گردد. حکم جاسوسی در تمام کشورهای جهان مشخص است و دلسوزیهای ادعایی غربیها نیز نه برای اعدام یک فرد بلکه صرفا به دلیل هزینههای سنگینی است که اعدام یک تبعه انگلیسی برای دولتمردان بحران زده این کشور به همراه دارد بویژه اینکه این روزها سوناک نخست وزیر با بحران اعتصاب و اعتراض های خیابانی و البته خاندان سلطنتی انگلیس با رسوایی جنایت شاهزاده هری در قتل عام ۲۵ افغانستانی در حالی که قربانیان را نه انسان بلکه مهره شطرنج نامیده مواجه است. دروغ بودن ادعاهای بشر دوستانه غربیها زمانی اشکارتر میشود که آنها در برابر اعدامهای دسته جمعی در عربستان سکوت کرده و هیچ واکنشی نداشتهاند.
دوم آنکه همراهی کشورهایی همچون فرانسه، آلمان، آمریکا و افرادی همچون بورل با انگلیس برخلاف جوسازیهای رسانههای غربی نه اجماع جهانی علیه ایران بلکه اجماع و همنوایی چند کشور از جمع ۲۰۰ کشور جهان است که در نظام چند جانبه گرایی جهانی عملا نمیتوان برای آن جایگاهی در نظر گرفت. اگر این کشورها چنانکه ادعا میکنند همان جهان هستند چگونه است که پس از گذشت نزدیک به یک سال از جنگ اوکراین حتی نتوانستهاند تحریمهای اقتصادی علیه این کشور را اجرا سازند و بسیاری از کشورهای اروپایی با مسکو به مراودات اقتصادی و سیاسی ادامه میدهند؟
حقیقت آن است که دوران غرب سالاری به پایان رسیده و در عصر چند جانبه گرایی جهانی دیگر جایی برای غرب وجود ندارد. بر این اساس معطوف سازی سیاست خارجی به جلب رضایت و یا نگرانی از رفتار این چند کشور اشتباهی محاسباتی است که یک بار کشور در ۲۶ بهمن ۱۳۹۴ با تن دادن به برجام هزینههای سنگینی را به کشور تحمیل نمود. نکته قابل توجه آنکه برخی بر این ادعایند که با رویکرد منفی چند کشور اروپایی به منزله مرگ برجام و مذاکرات است و ایران برای جلوگیری از آن باید به خواستههای غرب تن دهد. این ادعا در حالی است که سخنان دیروز سخنگوی اتحادیه اروپا در باب برجام نشان میدهد که غرب بر خلاف ادعاهای گفتمانی در عمل به ادامه یافتن مذاکرات نیاز دارد و لذا دلیلی بر عقب نشینی ایران از خطوط قرمز مذاکراتی وجود ندارد.
نکته پایانی آنکه تقلای جریانهای برانداز و ضد انقلاب برای نمایش کاروان تجمعات در برابر پارلمان اروپا با ادعای نمایندگان ایرانیان برای قرار دادن سپاه در لیست گروههای تروریستی، انداختن پوست خربزه زیر پای دولتمردان غربی است که جز هزینه تراشی برای آنها هیچ دستاوردی برایشان نخواهد داشت چرا که حقیقت امر نقش و جایگه بالای نیروهای مسلح در میان ملت ایران به عنوان تامین کنندگان امنیت و اقتدار ایران است که حضورشان مانع از تکرار دیوانگی افرادی همچون صدام و آنانی است که چشم به طمع به تمامیت ارضی ایران زمین دارند.
نویسنده: قاسم غفوری