هر چند آقای ظریف گفته که تعهد محضری میدهد که در انتخابات حضور نداشته باشد، پس دلیل آن که او در چند روز گذشته خود را وارد کارزار فعالیتهای رسانهای در فضای مجازی کرده است چیست؟ چرا او با رسانههای منتقد، مصاحبه اختصاصی انجام نمیدهد تا با پرسشهایی روبرو شود که پاسخ دادن به آنها برای وزیر خارجه دولت تدبیر و امید، بسیار دشوار خواهد بود؟ حتی آقای ظریف در زمانی که وزیر خارجه بود، با رسانههای منتقد مصاحبه اختصاصی نداشت و همه مصاحبههای خود را با رسانههای همسو و هم طیف سیاسی انجام میداد.
اکنون نیز او سعی دارد تا با بهره بردن از فضای مجازی و تکصدایی خود، مطالب تکراری را در افکار عمومی مطرح کند تا شکستهای دوران سیاستمداری خود و دولت متبوعش را در اذهان عمومی پاک کند. او با دفاع از قرارداد ننگین ترکمانچای و سپس در یک مصاحبه کلابهاوسی،سعی کرد تا برجام شکست خورده و تماماً خسارت محض را تطهیر و توجیه کند در حالیکه افکار عمومی میداند دولت وقت، بر سر مذاکرات هستهای و نتایج توافق هستهای چه وعدههایی به مردم داده بودند که هیچکدام محقق نشد. مذاکرات هستهای برای لغو تحریمهای اقتصادیای بود که سازمان ملل و غرب علیه ایران وضع کرده بود.
دولت تدبیر و امید خود را در مذاکرات هستهای سرآمد و کارکشته میدانست و آن را در میان افکار عمومی جا انداحته بود که تنها دولتی است که میتواند مذاکرات را به نتیجه برساند و لاغیر.
دولت آقای روحانی که وزیر خارجهاش آقای ظریف بود، بیش از آنچه که یک دولت برای مذاکره با دشمن نیاز داشت، در اختیار داشت. حتی در سفر به نیویورک، دیدار ظریف با جان کری و گفتوگوی تلفنی روحانی و اوباما که خط قرمز ایران بوده است، انجام شد اما همین اتفاق هم هیچ گشایشی در مذاکرات و برجام به وجود نیاورد،تا جایی که رهبر معظم انقلاب از اتفاقاتی که در سفر هیئت ایرانی به نیویورک افتاد با واژه «بجا» نبود یاد کردند. آقای ظریف و دیگر همکارانشان را به تاریخ نه چندان دور ارجاع میدهیم تا با دیدن و شنیدن آنچه که گفته بودند و وعده داده بودن، متوجه شوند که چه فرایندی برای برجام طی شده و چه سخنانی از سوی آنها گفته شده که نه تنها محقق نگشته بلکه هزینههای فراوانی هم به کشور تحمیل کرده است.
وزیر خارجه با صراحت و تأکید کامل میگوید،آمریکا نمیتواند از برجام خارج شود! اما خارج شد. آقای ظریف با صراحت کامل میگوید،همه تحریمها علیه ایران از زمان آغاز اجرای توافق هستهای لغو میشود،اما هیچ تحریمی لغو نشد. آقای رئیس جمهور و وزیر خارجه وقت، وعده میدهند که با اجرای برجام گشایشهای اقتصادی زیادی اتفاق خواهد افتاد اما هیچ اتفاقی نیفتاد. در حالی که پس از شکست برجام تلاشگران عرصه دستیابی به برجام که یک خسارت محض بود، ادعا کردند توافق هستهای برای رسیدن به دستاوردهای اقتصادی نبود بلکه سیاسی بود! آیا منافع ملی برای کسی که زمانی وزیر خارجه ایران بوده است اهمیت دارد؟
اگر اهمیت دارد، چرا به گونهای سخن میگوید که سعی دارد تا افکار عمومی را نسبت به مناسبات ایران و روسیه بدبین کند؟ همانگونه که دیگر غربگرایان در طول سالهای گذشته تاکنون سعی کردند تا روابط دو کشور را تخریب کنند.
این سیاست در راستای همان سیاستی است که آمریکا را کدخدا میپندارد که باید ایران تن به خواسته این کدخدا بدهد و سازش و تسلیم را در مسیر سیاست خود قرار دهد.
اگر غیر از است که میگوییم، چرا با وجود توانمندیهای بزرگ به دست آمده در زمینههای نظامی، آقای ظریف میگوید «آمریکا میتواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ایران را از کار بیندازد!» حتی ضعیفترین کشورها هم خود را اینگونه معرفی نمیکنند آن هم از زبان وزیر خارجه خود! وزیر خارجه وقت رونمایی و آزمایش موشک هایپرسونیک فتاح را دید، اما واکنش او نسبت به این اتفاق مهم چه بود؟
در جایگاه یک ایرانی میهن دوست که زمانی مسئولیت مهمی داشت، نمیتوانست از این پیشرفت چشمگیر و خیره کننده به وجد بیاید و تبریک بگوید؟ آقای ظریف، با وجودی که خود و دوستانتان، شما را یک دیپلمات کارکشته میپندارند، اما اینگونه نیست، که اگر بود، حداقل همان رفتاری که جان کری که با او پای یک میز مذاکره نشستید، رفتار میکردید و پس از پایان دوره وزارت، منافع ملی کشور را در نظر میگرفتید.
محمد صفری