فاجعه است؛ برای همه، حتی برای آنهایی که با این قوم همراهی نکردهاند فاجعه است. بحران اخلاقی گریبان آنهایی را که این روزها به نام معترض در صحنه حضور دارند، گرفته است، آیا می توان آنها را به اخلاق بازگرداند؟! داعیه انقلاب، آزادی و ضدیت با دیکتاتوری دارند اما هیچ کدام از رفتار آنها نشان دهنده شعارهایشان نیست.
می گویند با فرهنگ و با تمدن هستیم، فرهنگ و تمدن چند هزار ساله داریم اما بویی از آن نبردهاند! بازی فوتبال را به مسلخ می برند، ایران و ایرانی را ذبح می کنند، علیه بازیکن تیم ملی فحاشی می کنند. پرچم انگلیس را بر دوش خود می کشند و از شکسته شدن دماغ بیرانوند به شادمانی می پردازند. شاد از پیروزی تیم ملی انگلیس! باید برای حال و احوال این جماعت گریست!
اما آنچه که در میان قاطبه مردم وجود دارد، آن چیزی نیست که در آن فضای مسموم و آلوده به بی اخلاقی و پلیدی دیده میشود. مردم هر اندازه هم که نسبت به شرایط موجود گلایه داشته باشند، ایران اسلامی را دوست دارند و برای آن جان هم می دهند.
آن عده ای که در این روزها عقده گشایی می کنند، تخریب و تهدید می کنند، آدم می کشند، حتی یک آدم سیاسی را که یک مقاله در نقد رفتار حامد اسماعیلیون نوشته، تهدید به تجاوز جنسی میکنند! و این اوج آزادی خواهی، دموکراسی و ضدیت با دیکتاتوری آنها است، این جماعت ایرانی نیستند و ایرانی واقعی هم از آنها انزجار دارد. رسانه های خارجی در این روزها با آتش تهیه سنگین در صحنه نبرد حاضر هستند و وااسفا که برخی رسانه های داخلی همنوا با آنها مشغول وخیم تر کردن اوضاع هستند.
سلبریتی ها بیتوجه به شرایط کشور و آنچه که در واقعیت ماجرا وجود دارد، از آنهایی حمایت می کنند که مسبب اوضاع بحرانی این روزهای کشور هستند و هنگامی که قانون با آنها برخورد می کند و خواهان اثبات مطالب ادعایی انتشار یافته خود در فضای مجازی می شود، برخی رسانه های داخلی تیتر می زنند «تاوان در کنار مردم بودن» و این مردم کدام مردم هستند معلوم نیست! آیا این سلبریتیها، آن مردمی که در بدرقه شهدای مدافع امنیت در اصفهان، شیراز، مشهد و دیگر شهرها به میدان میآیند، نمیبینند؟
این جماعت همانهایی هستند که شعار می دادند نه غزه نه لبنان جان فدای ایران و اکنون از این شعار به حمایت از انگلیس و آمریکا و اسرائیل رسیدهاند. آیا این قوم صلاحیت و لیاقت ایران و ایرانی بودن را دارد؟
نویسنده: محمد صفری