واژه ى ناترازى را نخستين بار و به تكرار دكتر پزشكيان بر سر زبان ها انداخت.
اين كه به يكباره رئيس جمهور از ميزان شديد ناترازى در خيلى امورات كشور و به خصوص انرژى سخن مى گويد و كار به قطع مكرر برق و به دنبال آن آب در سراسر کشور مى انجامد را بايد كجاى دلمان بگذاريم كه قابل هضم باشد.
چگونه مى شود كشورى كه منبع انرژى هاى فراوان در دنياست با اين همه نوسان، چالش، بى نظمى و به قول دكتر پزشكيان ناترازى برسد را بايد در سيستم مديريتى كشور دنبال كرد چون آرزوى خيلى از نقاط دنيا اين است كه تنها درصدى از اينهمه منابع خدادادى ما را داشته باشند و جالب تر اينكه همين ها با يك برنامه مدون و فرهنگ سازى درست به اين بن بست هاى امروز ما نرسيده اند.
من به شخصه با آمارهاى اعلام شده در حوزه هاى گوناگون به دلايل مختلف، مخالفم و هميشه تناقض آن با واقعيت موجود در جامعه هم مرا آزار داده است ولى يقين دارم که سبب اين همه به اصطلاح ناترازى، مردم نيستند هر چند به شدت معتقدم كه ما با فرهنگ درست استفاده كردن از منابع موجود ميهن مان به خصوص در حوزه انرژى، فرسنگ ها فاصله داريم.
ساخت سدهاى ناكارشناسانه طى دهه هاى اخير، ساخت لاكچرى ساختمان هاى ادارى، نهادها، بانک ها و شركت هاى دولتى كه هر كدام گاهى به اندازه يك محله مصرف نامتعارف دارند، وجود مديران غير علمى و ناكارشناس در راس ظرفيت هاى انرژى ساز كشور، عدم توزيع ناعادلانه انرژى در مناطق مختلف، صادرات غير اصولى منابع خدادادى انرژى، قيمت هاى نامتعارف نعمت هاى طبيعى، عدم استقبال و بهره ورى از انرژى هاى نوين ودر راس همه اين ها عدم مديريت صحيح، اصولى و كارشناسى در توليد، توزيع و مصرف آب و برق و گاز و بنزين باعث شده كه رئيس جمهور يک كشور غنى و پر از استعداد مثل ايران بارها فرياد ناترازى سر دهد و جامعه را به سمت چالش هاى روانى جديد هدايت كند.
بى شک ناترازى هاى موجود در كشور را بايد از بدنه دولت اصلاح و به جاى برق منازل مردم به سمت قطع دست هاى آلوده اى رفت كه باعث و بانى بوجود آمدن چنين شرايطى شده اند.
كسانى که با قوانين بد، با مصوبات بد، با اجراى ضعيف و با ندانم کارى و بى تدبيرى، گنج نهان در دل اين خاک اهورايى را به يک جنگ روانى براى ملت مبدل کردند.
هوشنگ نوبخت