نگاهی به تحولات عرصه سیاست خارجی کشور طی دو سه روز اخیر حکایت از مجموعهای از تحولات دارد که به صورت زنجیرهای با هم در ارتباط می باشند. نشست آژانس بینالمللی انرژی اتمی دیروز در حالی برگزار شد که اروپا و آمریکا از صدور قطعنامه ضد ایرانی در این نشست سخن گفته و گروسی مدیر کل آژانس نیز ادعاهای قدیمی ضد ایرانی را تکرار کرد.رسانههای صهیونیستی و غربی دیروز ادعای حمله به کشتی تاجر اسرائیلی را در دریای عمان مطرح و آن را به ایران نسیت دادند. سران اروپا همچون مکرون رئیس جمهور فرانسه، در کنار وزیر خارجه آلمان و نیز بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز ضمن تاکید بر حمایت از آشوب و اغتشاش در ایران، بر لزوم تغییرات در بندهای برجام سخن گفتهاند. پیش از این نیز اتحادیه اروپا و انگلیس از اعمال تحریمهای جدید به بهانه آنچه حقوق بشر و حمایت از مردم ایران نامیدهاند، سخن گفتهاند در حالی که همزمان نیز رابرت مالی نماینده آمریکا در مذاکرات مدعی اولویت نبودن مذاکرات و تاکید بر حمایت از اشوب در ایران شده است.
فضا سازی رسانهای با کلید اعتراضات سراسری، اعتصابات سراسری و… نیز بزرگ نمایی تحولات داخلی ایران و نمایش وضعیتی بحران زده بدون توجه به حقایق جاری در خیابانهای کشور را اجرا میکنند. قرار دادن مجموع این تحولات در کنار هم بیانگر چینش قطعههای یک پازل است که در چارچوب اهدافی مشخص صورت میگیرد. سناریوی کلنگی ساختن ایران و در صورت توان چند پاره سازی آن هر چند در جمع اهداف کلان غرب با سناریوی آشوب داخلی و گرفتار سازی بیرونی قرار دارد اما ابعاد جدیدی از اهداف را نیز باید در این جمع مورد توجه قرار داد.
نخستین نکته را در سخنان امیر عبداللیهان وزیر امور خارجه در باب رفتارهای ریاکارانه غربی میتوان جستجو کرد. غربیها در حالی با فضای اشوب به دنبال تضعیف ایران عبور آن از خطوط قرمز مذاکراتی هستند که همزمان با پیامهای مکرر خواستار به نتیجه رسیدن برجام هستند چنانکه وزیر خارجه نیز عنوان میکند که جدیدترین پیام غرب مربوط به ۷۲ ساعت قبل بوده است.
دومین نکته قابل توجه آن است که غرب در حالی ادعای مشارکت پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین را مطرح کرده بود که در نهایت نیز هیچ سندی در این زمینه ارائه نکرد و با یک رسوایی در صحنه جهانی مواجه شد. اکنون غرب با جوسازیهای حاشیهای همچون کشتی تاجر اسراییلی، ادعاهای واهی آژانس و سیاست تحریم به دنبال پنهان سازی رسوایی دروغ پهپادهای ایرانی است. نکته مهم انکه سران غرب به دلیلی خودداری از مذاکرات در حوزه انرژی با ایران با محکومیت و انتقاد افکار عمومی داخل خویش مواجه هستند لذا با جوسازیهای زنجیرهای به دنبال فریب افکار عمومی و توجیه عدم رویکرد به منابع انرژی ایران هستند تا همچنان مردم اروپا را وادار به ریاضت اقتصادی در آستانه فصل سرما نمایند. نکته پایانی نیز که نباید از نظر دور داشت تقارن این تحولات با برگزاری مسابقات جام جهانی است. غربیها که نتوانستهاند سناریوی حذف ایران از جام جهانی قطر را رقم زنند اکنون برآنند تا همزمان با این مسابقات از یک سو به جوسازی سیاسی علیه ایران بپردازند و ظرفیتهای ورزشی ایران را به حاشیه برآنند و از سوی دیگر با ایران هراسی از حضور گردشگران در جزایر ایران جلوگیری نموده تا به زعم خویش بعدی از تحریمهای ضد ایرانی را اجرا کرده باشند. آنچه طی هفتههای اخیر با بزرگنمایی رسانهای در باب تحولات داخلی ایران صورت گرفته ایران هراسی با هدف تاثیر گذاری بر نقش آفرینی ایران در برگزاری جام جهانی قطر بوده تا مانع از کسب درآمدهای مالی و نیز آشنایی جهان با ایران حقیقی گردند.
البته نباید از نظر دور داشت که بخشی از این ایران هراسی برای فشار بر قطر بوده است. قطری که از یک سو با حضور رسانههای بحرانساز همچون اینترنشنال به قطر مخالفت کرده و از سوی دیگر از پذیرش طرحهای امنیتی غربی و صهیونیستی که نفوذ آنها را علیه امنیت منطقه تشدید میکند سر باز زده است. به عبارتی دیگر بخشی از این دروغ پردازیها و جنگ رسانهای علیه ایران از جمله باب تیم ملی برای فشار بر قطر مبنی بر حذف ایران از نقش افرینی در برگزاری جام جهانی زمینه سازی برای نفوذ اطلاعاتی غرب و صهیونیستها در قطر بوده است.
به هر تقدیر میتوان گفت که جمع نهایی قطعههای این پازل استمرار این حقیقت است که غرب جز نابودی ایران و ایرانی هیچ هدفی ندارد و ادعاهای حمایتی آنها نیز بخشی از این سناریوی ویرانگر است. رویکردی که راهکار مقابله با آن حفظ انسجام و وحدت ملی و گرفتار نیامدن در بوقهای گوشخراش رسانههای غرب است که ضامن امنیت و ثبات کشور و تحقق اهداف آن در صحنه جهانی است.
نویسنده: قاسم غفوری