سوریه کشوری که در دوران دفاع مقدس تنها کشور حامی جمهوری اسلامی ایران بود و از هیچ کمکی به ایران دریغ نکرد و حتی حافظ اسد شخصاً برای ارسال کمکهای نظامی به ایران آمد و تسلیحات نظامی را به کشورمان رساند، این روزها حال خوشی ندارد و در صورت ادامه وضعیت کنونی احتمال سقوط این کشور به شدت احساس میشود.
این برداشتی است که برخی کارشناسان، صاحبنظران و رسانهها دارند تا جایی که حتی اعتقاد دارند کار سوریه تمام است!
حال فرض را بر پایان سوریه بدانیم و تروریستها را پیروز میدان و حاکمان بعدی این کشور بپنداریم چه اتفاق خواهد افتاد؟
در نگاه نخست شاید این تصور شود که سوریه روی آرامش به خود خواهد دید و دیگر جنگی در نخواهد گرفت و همه مردم آن در صلح و امنیت و رفاه به سر خواهند برد! اما واقعیت این است که تازه گرفتاریها و مشکلات این کشور و مردم آن آغاز میشود. این گرفتاریها شامل جنگهای داخلی، درگیریهای قومیتی،دخالتهای مستقیم و شدید کشورها و رژیمهای دیگر از جمله، ترکیه، اسرائیل،آمریکا و… قحطی و گرسنگی و سرانجام نابودی این کشور و تجزیه آن که آرزوی دیرینه آمریکا و اسرائیل است.
پس برای جلوگیری از وقوع چنین اتفاقی باید دست به کار شد و اجازه نداد تا دشمنان بتوانند سطیره خود را بر سوریه گسترش دهند چرا که تبعات چنین اتفاقی بر کشورهایی چون ایران،عراق، لبنان،یمن و … تأثیر خواهد گذاشت. حتی روسیه در این میان که البته از مدافعان سوریه است، بینصیب نخواهد ماند و از دست دادن یک متحد مهم و راهبردی در منطقه غرب آسیا، ضربه سیاسی و نظامی سنگینی بر این کشور وارد خواهد کرد.
آنهایی که اعتقاد دارند کار سوریه تمام است و باید دیگر رهایش کرد به عواقب آن نیز اندیشیدهاند؟ آیا فکر کردهاند که اگر سوریه سقوط کند چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟
تکلیف روشن است، برای ماندگاری سوریه باید هر کاری کرد، تاکنون اگر در دفاع از سوریه کاری صورت گرفته باید چند برابر شود، باید خطرات سقوط سوریه برای افکار عمومی روشن شود به ویژه مردم و ارتش سوریه تا به خود بیایند و اجازه ندهند تا چنین اتفاقی بیفتد.
حال از منظری دیگر به بحرانی که در سوریه شکل گرفته نگاه کنیم. نمیتوان باور داشت که دولت و ارتش سوریه، ایران و نیروهای مستقر در سوریه و ارتش روسیه و نیروهای اطلاعاتی آنها از تحرکات تروریستهای تکفیری مستقر در سوریه که از حمایتهای ویژه اسرائیل، آمریکا و دیگر کشورها بخوردارند، اطلاع نداشتند!
قطعاً هم ایران، هم روسیه و هم سوریه از نقل و انتقالات، تحرکات و حمایتهایی که از تروریستهای تکفیری در سوریه شده است آگاه بودند. برای مقابله با چنین تحرکاتی چه سیاستی بهتر از ناآگاه جلوه دادن خود تا آنها خود را در تله بیندازند و آنگاه نیروهای ارتش سوریه، روسیه و ایران، آنها را قتل عام کنند.
هر چند رسانههای تروریستهای تکفیری با استفاده از فضای جنگ رسانهای خود را پیروز میدان نبرد معرفی میکنند اما تلفات سنگینی که به آنها وارد شده و میشود، نمای دیگری از آنچه که در سوریه روایت شده و میشود نشان میدهد. تروریستها هر چند از حمایتهای گسترده برخوردارند حتی اوکراینیها هم در این بازی نقش دارند، اما پیروز این میدان نبرد نمیتواند تروریستهای تکفیری و کشورها و رژیمهای حامی آن باشد.
چرا؟ چون تروریستها در سوریه بیریشه هستند و اهداف دولتها و رژیمهای حامی نیز در راستای نگرانی و دلسوزی برای مردم و کشور سوریه نیست بلکه آنها قصد نابودی این کشور را دارند و در این سیاست تردیدی هم وجود ندارد.
تبعات سقوط سوریه، دامن دولت و مردم ترکیه را هم خواهد گرفت. آنها به سوریه بسنده نخواهند کرد،اعتمادی به آنها نیست.
آقای اردوغان! بهجای حمایت از تروریستهای تکفیری از دولت و ملت سوریه باید دفاع کند. سخنان روز گذشته او نشان داد و اثبات کرد که دولتش حامی تروریستهای تکفیری مستقر در سوریه است.
سوریه پا برجا خواهد ماند. اجازه داده نخواهد شد که تروریستها این کشور را اشغال، نابود و تجزیه کنند.
سیاوش کاویانی