یکی از دعواهای اساسی ما با جریان محافظهکارِ مدافع وضعیت موجود، همین مسئله است که کدام جنگ؟ جنگ واقعیتهایا روایتها؟ جریان محافظهکار، ریشه التهابات و اخلاقیات جامعه را به جنگ روایتها تقلیل میدهد و نقش “روایت” را بسیار بالاتر و مهمتر از “واقعیت” میداند. آنان دعوای درون و برون جامعه را جنگروایتها میدانند!
مامعتقدیم که جنگروایتها البته یک واقعیت هست؛ ولی مسئله اصلی و اساسی جامعه، جنگ روایتها نیست. بلکه جنگ واقعیتهاست. مسئله، واقعیات واضح و بدیهیات انکارنشدنی است. گاهی روایتهای ناقص و جهتدار، جریانی به راه میاندازند اما مسئلهی ریشهای، در واقعیات جامعه نهفته است.
مابدین باوریم که مسئله اصلی نظام سیاسی و جامعه ما، “عقبماندگی مفرط” در #عدالت است. وضعیت فعلی نتیجه #تبعیض است. مادر ابربحرانها و بحرانها، تبعیض است. تبعیض امالمصائب است. تبعیض دو خروجی دارد یک طبقه اشراف و دارا و یک توده بزرگ مستضعف. این خروجیهایتبعیض است که فرهنگِ مصرفگرائی، لذتجوئی، رفاهزدگی، تنوعطلبی و شهوتطلبی را میسازد و طبقهی نوکیسهی پُر فیس و افادهی لاقید پرورش میدهد و یک توده بزرگ مردمی را به جمعیت بزرگِ ناراضی و بیتفاوت تبدیل میکند.
منظورهمبیعدالتی اقتصادی تنها نیست. بلکه در همه عرصههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و …. بطور مثال بیعدالتی در حوزه سیاست، منجر به این شده که اکثریتی قاطع مردم، بیتریبون باشند و تریبون نصیب اشراف بیمار طغیان کننده شود؛ ۱۴ میلیون نفر کارگر و ۱ میلیونمعلم به اندازه یک سلبریتی و مجری تلویزیون تریبون ندارند! تبعیض سیاسییعنی، اکثریت بینصیب از مناصب باشند و مناصب در اختیار اقلیتی پرسروصدا و حلقههای بسته باشد؛ اینکه میبینید#آزادی به معنای واقعی کلمه مظلوم است و صدای میلیونها مظلوم در استانهای محروم شنیده نمیشود اما مطالبه مبتذلِ ورودیهای بچه پولدارهای دانشگاه شریف(تفکیک سلف رستوران دانشگاه) شنیده میشود هم ناشی از تبعیض است.
بی عدالتی در حوزه فرهنگ و اقتصاد را هم اضافه کنید. همه اینها از واقعیات انکارشدنی جامعهای که ساختیم، سرچشمه میگیرد.
جنگ روایتها اما، ریشه را در رسانه و مجازی و روایت میداند. وقتی درد را اینگونه میفهمد نسخه درمانیاش هم فیلترینگ است و سانسور و …! وقتی نتیجه نمیگیرد دکمه را بیشتر فشار میدهد. از ویدئو و ماهواره تا پیامرسانهای مجازی؛ فکر میکند اگر فیلتر کند بخش عمده قضیه را حل کرده؛ در حالیکه واقعیات جامعه، قابل انکار نیست!
اگرفهم تاریخی داشته باشیم در طول تاریخ، این واقعیات بود که تمدنها را ساخت یا ویران کرد. اینکه مطالبات از ارزشهای والایی چون عدالت و آزادی فکر و اندیشه به تمایلات حیوانی و غریزی شیف بدهد و فحاشی و رقاصی و جنسی به کف جامعه بیاید، حاصل یک سیر طبیعی و تاریخی است.
بطورمثال،چهشددردوره امام سجاد(ع)،رقاصی و آوازهخوانی زنان در جامعه باب و گفتمان شد؟ عامل اینستاگرام بود یا واتساپ؟ یا دستگاه ماهواره؟ هیچکدام؛ عامل نهادینه شدن تبعیض در جامعه بعد از حضرت رسول(ص) بود. وقتی برترین و برترینها کنار رفتند و مناصب با رانت و لابی و سابقه توزیع شد، وقتی کم کم طبقات دارا و پرخور از بیتالمال شکل گرفت و استئثار برای قوم و قبیله سیاسی، نهادینه شد، کم کم، ارزشها هم بیارزش شدند و تمایلات شهوانی به عرصه عمومی میآیند!
جنگروایتها، البته واقعیتی است در عرصه رسانه. دشمنان به نفع خود روایت میکنند و محافظهکاران هم به منفعت خود. اما مهمتر از روایتها، خود واقعیتهاست. واقعیتها را دریابیم.