سالهاست مدیریت ناکارآمد منابع آبی، استفاده بیرویه از ذخایر زیرزمینی، سدسازیهای غیراصولی و تخصیص منابع آبی به صنایع آببر، کشور را درگیر «تنش آبی» کرده است و شاید نگرانکنندهترین بخش ماجرا نیز این باشد که بین استانهای مختلف بر سر منابع آب درگیری بهوجود آید. سالهاست که خشکسالی، سوءمدیریت و تصمیمگیریهای نادرست، شرایط منابع آبی را به نقطهای خطرناک رسانده و به یک معضل فراگیر تبدیل کرده که اگر بهطورجدی مدیریت نشود، ممکن است بهسرعت به دیگر نقاط کشور هم تسری یابد.
ویدئوی کوتاهی در روزهای قبل منتشر شده که عدهای لوله آب انتقالی به یزد را منفجر کرده و شعار میدهند “صلی علی سهترکه / لوله یزد بترکه ” !
درباره قطع لوله آب انتقالی از اصفهان به یزد توسط برخی کشاورزان اصفهانی، چند نکته بسیار ضروری است:
نبودِ حکمرانی یکپارچه بر منابع آب کشور، نفوذ لابی صنایع آببر در وزارت نیرو و مافیای آب، معضلات جدی نظیر تنشهای آبی بین استانها و تبعیض در تخصیص منابع آبی بوجود آورده است. در شرایط کنونی، قطع لوله انتقال آب از اصفهان به یزد، نمونهای بارز از این بحران است که سوء مدیریت و تصورات نادرست در باب توسعه را به تصویر کشیده است.
این خط لوله سالانه بین ۶۰ تا ۱۰۰ میلیون متر مکعب آب به یزد منتقل میکند در حالیکه حجم آب انتقالی سرشاخههای کارون به اصفهان سالانه بیش از دو میلیارد متر مکعب آب است!
بارها کارشناسان دلسوز گفتهاند که ایجاد صنایع آببر در استانهای خشک و نیمه خشک نظیر اصفهان، یزد، مرکزی، کرمان و سایر مناطق کویری و توسعه کشاورزی در این استانها، برخلاف عقلانیت و شرایط زیست محیطی کشور است و موجبات بحران های عمیق امنیتی را فراهم می آورد.
نه تنها این حرف شنیده نشد و همچنان نمیشود که این توسعه کماکان ادامه دارد و هرساله شاهد افتتاحیه جدید صنایع آببر از جمله فولادی ها، پتروشیمی ها، پتروپالایشگاه ها، سرامیک سازی و در ادامه طرحهای انتقال آب به این استان ها هستیم و این سیاست غلط آبی از دهه ۷۰ در دولت هاشمی رفسنجانی شکلگرفته و در دولت سیدمحمد خاتمی به اوج رسید و بجز در مقطع پنج ساله( از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰) که پروژههای انتقال آب بدستور دولت وقت متوقف شد، مجدد از سرگرفته شده و تاکنون نیز ادامه دارد!
اما آنچه امروزی حیاتی است باید بدانیم که در خصوص اختلافاتِ بیناستانی باید قانون حکمفرما باشد وگرنه سنگ روی سنگ بند نمیشود! فرض کنید این اقدام غلط در خوزستان یا کهگیلویه و بویراحمد یا چهارمحالوبختیاری یا لرستان اتفاق میافتاد؛ برخوردها چگونه بود؟ دولت مرکزی وسیستم امنیتی، قضایی و رسانههای رسمی چگونه عمل میکردند؟ بیتردید، واکنشها متفاوت و سختگیرانهتر میبود.
عملکرد قاطع و جدی نهادهای امنیتی و قضایی برای مقابله با افرادی که با انفجار لولههای آب قدرتنمایی میکنند ضروری است. مردم در همه استانها باید صدایشان شنیده شود و تدابیر اساسی و مؤثری برای حل معضلات آبی اندیشیده شود.
چنانچه حکمرانی واحد و یکپارچهای در مسئله مدیریت منابع آبی کشور برقرار بود تا جلوی طرحهای انتقال آب برای مصارف کشاورزی و صنعتی را میگرفت. اگر مدیریت منابع آبی کشور بدرستی صورت میگرفت، امروز شاهد تنشهای کمتری بودیم و اعتماد عمومی به نهادهای مسئول بیشتر بود. اما واقعیت این است که وزارت نیرو تحت نفوذ مافیای آب قرار دارد، و این تبعیض در تخصیص منابع آبی، تنشهای بین استانی را تشدید کرده است.
عدهای در روز روشن، بهراحتی میتوانند با انفجار خطوط انتقال آب قدرتنمایی کنند و واکنشها به کُندی صورت گیرند. خبری از دستگیری و برخورد با آنان منتشر نشده است. یا اگر برخوردی شده، مردم اثر آن را نمیبینند. معنای این، بیمبالاتی در برابر حقوق عمومی و نادیدهگرفتن نیازهای اساسی مناطق مختلف کشور است.
در شرایط حاضر، اتحاد و یکپارچگی بیش از پیش ضروری است و بر عهده دستگاه قضایی و امنیتی است که از هرگونه تفرقهافکنی و قومیتگرایی اجتناب کرده و به ایجاد فضایی همدلانه و یکپارچه در مدیریت منابع آب بپردازند.