بامداد دیروز رژیم صهیونیستی از حمله به اهدافی نظامی در ایران، در واکنش به عملیات وعده صادق2 خبر داد و مدعی شد که توانسته مراکز نظامی ایران را هدف قرار دهد و خسارتهای بسیاری وارد سازد. صهیونیستها با بهرهگیری از ظرفیتهای رسانهای غربی در حالی به دنبال یک قهرمان سازی از خود بوده و برآنند تا از این مسئله برای بهبود وضعیت داخلی و نیز توجیه تشدید کشتارها در غزه و لبنان برای آنچه حذف کامل ایران و مقاومت از منطقه مینامند بهرهبرداری نمایند که در باب این تجاوزگری صهیونیستها چند نکته قابل توجه است.
نخست آنکه برآوردها و واکنشهای جهانی به این تجاوز صهیونیستها نشان میدهد که پدافند هوایی ایران از ارتش و سپاه توانستهاند بازدارندگی هوایی قابل توجهی را اجرایی نمایند و عملا اهداف عملیات این رژیم را با ناکامی همراه سازند، بویژه آنکه تلآویو پیش از این مدعی شده بود که مراکز نظامی و زیرساختی همچون مراکز نفتی را در بانک اهداف خود دارد. بر این اساس میتوان گفت که این تجاوزگری محکی برای ساختار پدافندی ایران بوده است که تا حدود زیادی از آن آزمون سربلند بیرون آمده است در حالی که با یافتن نقاط ضعف میتوان تقویت این سامانهها را با تکیه بر توان بومی در دستور کار داشت. برخلاف بسیاری از کشورها که وابسته به سامانههای دفاعی سایر کشورها هستند ایران توانسته قدرت سامانههای بومی خود را به نمایش گذارد که امری مهم در تقویت جایگاه جهانی کشورمان خواهد بود.
دوم آنکه نوع واکنش سایر کشورها به این تجاوزگری قابل توجه است. از یک سو در حالی صهیونیستها و حامیان غربیشان برآن با طرحهایی همچون تحریم ایران و نیز روند سازش به دنبال دوری سایر کشورها بویژه کشورهای عربی از ایران بودهاند اما واکنش بسیاری از کشورها از جمله اردن، عراق، امارات، عربستان، پاکستان و… محکوم سازی این تجاوزگری بوده که خود بیانگر ظرفیتسازیهای دیپلماسی و میدان در ارتقای جایگاه جهانی ایران است.
از سوی دیگر هر چند که کشورهایی همچون آمریکا بار دیگر با کلید واژههایی همچون آگاه نبودن و نقش نداشتن در تجاوزگری این رژیم به دنبال تبرئه خود و گرفتار نشدن در واکنش ایران بودهاند اما حقیقت آن است که این کشورها رسما شریک جنایت صهیونیستها از غزه و لنبان گرفته تا تهران میباشند. پس از وعده صادق غربیها بارها و بارها مدعی حق رژیم صهیونیستی برای حمله نظامی به ایران شدند و اکنون نیز ضمن استقبال از این تجاوزگری بار دیگر در حمایت از این رژیم بر لزوم خودداری ایران از پاسخگویی تاکید کردهاند. غربیها نمیتوانند از یک سو تسلیحات برای صهیونیستها ارسال و حمایت قاطع سیاسی و اطلاعاتی از آن داشته باشند و همزمان نیز به دنبال مجازات شدن نباشند.
سوم آنکه هر چند که برخی محافل رسانهای، سیاسی و اقتصادی با واژگانی همچون کوچک بودن تجاوز رژیم صهیونیستی و نیز لزوم آرام سازی فضای امنیت منطقه، خواستار خویشتن داری ایران می شوند اما حقیقت آن است که اولا رفتار صهیونیستها نقض حریم ایران بوده است و برای تکرار نشدن آن نیازمند پاسخی کوبنده است. ثانیا صهیونیستها با تبلیغات رسانهای برآنند تا پاسخ ندادن ایران را نوعی ضعف تهران عنوان و همزمان نیز کشتار بیشتر در غزه و لبنان را اجرایی سازند تا این ضعف را در عمل نشان داده و همزمان نیز با ادعای تضعیف ایران نابودی حماس و حزب الله را ادامه مسیر خود عنوان نمایند. همچنین آمریکا و صهیونیستها سامانه تاد را زمینه ساز این سکوت ایران عنوان و نوعی امنیت سازی مصنوعی را اجرایی سازند. در این شرایط آنچه برهم زننده معادلات صهیونیستها خواهد بود اجرای وعده صادق 3 در ابعادی گسترده است که ضمن تقویت بازدارندگی ایران، معادلات جدیدی را در منطقه رقم خواهد زد. اهمیت پاسخگویی به این تجاوزگری زمانی آشکارتر میشود که کمال پنهاسی، سخنگوی فارسی زبان ارتش صهیونیستی مدعی میشود پس از این حملات، تلآویو از آزادی عمل هوایی بیشتری بر فراز ایران برخوردار است.
هرچند که انتشار عکسها و خبرهای فیک از انفجار در تهران، تماسهای مکرر مقامات آمریکا و رژیم صهیونیستی با یکدیگر، حضور نخست وزیر و فرماندهان رژیم صهیونیستی در پناهگاه و فضا سازی رسانههای نیابتی فارسی زبان، خلاصه حمله رژیم صهیونیستی به ایران بود اما قطعا فارغ از ضعیف و نمایشی بودن اقدام انجام شده که رژیم سعی در بزرگنمایی آن دارد، اقدام به تعرض، قابل چشمپوشی نخواهد بود. وعده صادق 3 و تاکید بر پاسخگو ساختن رژیم صهیونیستی اصلی است که در مقطع کنونی الزامآور مینماید تا از تکرار چنین تجاوزگری پیشگیری شود بویژه اینکه این رژیم نشان داده است که بیپاسخ ماندن عبور صهیونیستها از یک خط قرمز زمینهساز عبور آنها از خطوط قرمز بعدی خواهد شد.
قاسم غفوری