آنچه که باید در زمینه مذاکرات با غرب بگوییم این است که چرا بار دیگر مذاکره؟ آیا اتفاق مثبتی در روند رفتاری اروپا و آمریکا با ایران افتاده است؟
آیا آنها قرار است نسبت به عملکرد غلط و اشتباه خود که پیش از این مرتکب شدهاند دست به جبران بزنند؟
آیا غرب قرار است در یکسال باقی مانده به پایان برجام، تعهدات خود را اجرا کند؟ و آیاهای بسیاری دیگر که باید به آن پاسخ داده شود.
روشن است که در شرایط کنونی که از عمر توافق هستهای کمتر از یکسال باقی مانده است مذاکرات با اروپا بدون حضور آمریکا نمیتواند منطق سیاسی داشته باشد چرا که این منطق سیاسی در سنوات گذشته به ویژه در جریان برجام از بین رفته و اعتمادی به آنها وجود ندارد.
هم اکنون هر آنچه که بر روی میز تحریمهای غرب علیه ایران وجود داشته علیه کشورمان اعمال شده و تحریمی باقی نمانده که بخواهد اعمال شود یا تازگی داشته باشد.
مذاکراتی که روز جمعه قرار است بین ایران و تروئیکای اروپا برگزار شود، به سالهای دور و آن زمان که حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی و دولت اصلاحات در ایران مستقر بود شباهت دارد.
در آن دوران مذاکرات به نتیجه رسید، بیانیه سعد آباد منتشر شد و سه کشور اروپایی که همان تروئیکا بودند، حق ایران را برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای برابر با پیمان عدم گسترش سلاح هستهای «ان پی تی» شناسایی کردند.
در ادامه ایران نیز برای نشان دادن حسن نیت، فعالیتهای هستهای خود را تعطیل کرد همه مراکز هستهای از سوی آژانس بینالمللی انرژی هستهای پلمپ شد اما پس از چندی آمریکا و اروپا بدعهدی کردند و هیچیک از تعهدات خود را اجرا نکردند و در واقع آمریکا عامل اصلی شکست بیانیه سعد آباد بود.
آمریکا اکنون به واسطه خروج رسمی از برجام هیچ حقی در این توافق ندارد هر چند اروپا نیز با بدعهدی بار دیگر غیرقابل اعتماد بودن خود را ثابت کرد اما مذاکرات هستهای اضلاع دیگری هم دارد که نباید آنها را نادیده گرفت.
چین و روسیه در جریان مذاکرات هستهای که به برجام رسید، نقش مثبتی داشتند و از حق فعالیت صلح آمیز هستهای ایران را به رسمیت شناختهاند.
اکنون مذاکرات هستهای که قرار است با تروئیکای اروپا انجام شود بر سر چه موضوعاتی است؟ آیا قرار است ثابت شود که ایران فعالیت غیر صلح آمیز هستهای ندارد؟
این امر در برجام به اثبات رسیده و اکنون نیز چنین مسئلهای وجود ندارد.
رهبر انقلاب که فتوای منع تولید سلاح هستهای را دادهاند، چند نوبت تأکید کردند که «ایران اگر بخواهد سلاح هستهای بسازد آمریکا نمیتواند مانع شود» اما در حال حاضر در دکترین نظامی ایران چنین مسئلهای وجود ندارد اما غرب باید توجه داشته باشد که اگر قرار بر ادامه سیاستهای غلط علیه ایران باشد، امکان آن وجود دارد که برای تقویت بازدارنگی و تولید قدرت، این امکان وجود دارد که تغییر رویه دهد و اقدام به تولید بمب هستهای کند.
در واقع راهی که غرب علیه ایران اسلامی در پیش گرفته،راه دیپلماسی و گفتوگو نیست، بلکه وادار کردن ایران به سوی هستهای شدن است. حال این مسئله را غربیها و آمریکا خواسته یا ناخواسته طی میکنند، تفاوتی در نتیجه تصمیم ایران نخواهد داشت.
اما در موضوع مذاکراتی که قرار است پس از قطعنامه شورای حکام علیه ایران صادر شد، برگزار شود، مسئولان مذاکره کننده و دولت وفاق ملی از اظهار و ابراز ضعفهایی که از سوی آنها دیده میشود بکاهند و با قدرت وارد معرکه شوند. هر چند از این مذاکرات نیز نتیجهای حاصل نخواهد شد و اگر هم به توافقی دست یابند، همچون توافقات گذشته به زیان ایران خواهد بود. این نکته را نباید فراموش کرد، مدعیان مذکرات حرفهای،آنهایی که خود را مذاکره کننده تمام عیار میدانستند، دست آوردشان برجام بود و بیانیه سعدآباد؛ با توجه به تجربیات تلخ گذشته و خسارت محض برجام، انگلیس، فرانسه و آلمان که شمشیر را علیه ایران از رو بستهاند قرار است چه کنند؟
محمد صفری