نجمه سیددخت
کافهکتاب (Book cafe) در واقع کافهای با قفسههایی پر از کتاب است که به افراد این امکان را میدهد تا ضمن نوشیدن یک فنجان قهوه، کتاب بخوانند. در تعریفی دیگر؛ کافهکتاب نوعی کافه با محیطی مملو از کتاب است که در آن افراد میتوانند کتاب بخوانند، کتاب بخرند، خوراکی و نوشیدنی سفارش دهند و گفتوگو کنند. به عبارتی دیگر؛ کافه کتاب تلفیقی از کافه و کتابخانه است و برای افرادی که به دنبال آرامش هستند و عاشقانه به مطالعه میپردازند؛ محیط بسیار جذابی است و آنها عموما پاتوقِ قشر هنرمند و تحصیلکرده هستند.
امروزه با پیشرفت تکنولوژی، کتابخانهها دستخوش تغییر شدهاند. حالا دیگر کمتر کتابخانهای است که همچون گذشته رونق داشته باشد. آمارها نشان ميدهند مرجعي مانند کتابخانه ديگر کارايي سـابق را نزد مراجعان خود ندارد. اين گفته شايد تلخ و کميدردناک باشد! اما کتابخانهها براي بقاي خود بايد از روي دست کافيشاپها کپي کنند! اين نکته بهويژه دربارۀ کتابخانههاي عمومي بسيار مهم است. در اغلب کتابخانهها امکاناتي مـانند اينترنت رايگان وجود ندارد و همين امر يکي از مواردي است که اهالي کتاب کمتر ميل به حضور در کتابخانه را دارند. دولت و بخش خصوصي با همکاري هـم بـايد کتابخانهها را به سيستم اينترنت رايگان مجهز کنند. به اين دليل که يکي از راهکارهاي ساده و آسان دسترسي به اطلاعات، اخبار و منابع مطالعاتي ديگر، اينترنت است؛ بنابراين اگر کتابخانهاي از امکانات کاملي مانند صـندليهاي راحت، نور کافي، سکوت و آرامش، گنجينۀ غنی اطـلاعاتي و…برخورداری باشد؛ اما به اينترنت رايگان و پرسرعت مجهز نباشد، ميل اهالي کتاب به حضور در آن کتابخانه کاهش مييابد. اگرچه اهـالي کـتاب، مـطالعه از روي نسخۀّ کاغذي مطبوعات و کتاب را ترجيح ميدهند؛ اما مـيل به ورق زدن آخرين اخبار يا برگههايي از کتابي تازه در اينترنت را نباید ناديده گرفت.
میتوان گفت؛ کافه کتابها مراکز فرهنگی هستند که از اوایل دهه هشتاد در ایران به وجود آمدند تا علاقهمندان به مسائل فرهنگی در فضایی عاری از ضوابط خشک و بیروح کتابخانهها و به دور از سروصدای حاکم بر محیط کافیشاپها، تازههای نشر را ورق بزنند، احیانا فنجانی چای یا قهوه بنوشند و در عین حال از فضای فرهنگی که در محیط کافه وجود دارد برای تبادل نظر در خصوص مسائل فرهنگی و اجتماعی استفاده کنند. جای خالی محیطهایی چون کافه کتاب که جذابیت بیشتری به کتابخانههای قدیمی بخشیده و نیز قابلیت خرید کتاب و نیز صرف نوشیدنی و نیز بحث و گفتوگو را به مراجعهکنندگان میدهد، بسیار احساس میشود. ظاهراً اولین کافه کتاب ایران، به همت نشر روشنگران و مطالعات زنان در اوایل دهه 80 با عنوان پاتوق فرهنگی تهران با مدیریت شهلا لاهیجی شکل گرفت که شعار آن خواندن کتاب با یک فنجان چای بود.
شايد آنچه اهالي کتاب را به حضوردرکافه کتابها تشويق کرده و اين مکانها را بهعنوان فضایی براي مـطالعۀ امـن و دوستداشتني تعريف ميکند، درهم آميختن دو گزينۀ انتخاب و آزادي عمل است. امـکان نوشيدن قهوه درحين مطالعۀ کتاب يا حتي انجام دادن کار با لپتاپ، امکان دقايقي گپزدن با مـراجعهکنندۀ مـيز کناري، امکان دسترسي به اينترنت براي دقايقي گشت زدن در دنياي تازهها و درنـهايت حـتي سـفارش غذا و خوردن آن پشت همان ميزي که در حال مطالعۀ کتاب دوستداشتنيشان هستند، اهالي کتاب را بـه حـضور در کـافهکتابها بيشتراز کتابخانهها يا حتي گوشۀ دنج خانه ترغیب میکند. بنابراین؛ ذائقه بشر امروزی این را میپسندد که از کتابخانههای سوت و کور قدیمی به سمت کافهکتابهایی با امکانات بهتر و جذابتر روی آورند.
از سویی دیگر؛ انتشارات، حوزهاي است که خـطرات مالي فراواني را به همراه دارد. اين نکته بهويژه براي انتشارات آکادميک مسالهساز است. ناشران، از یک سو با گـسترش دانش و از سویی دیگر با ضرورت بازگشت مالي و فروش کتابها مواجهند. آنها هم بايد به کسب درآمد و بازگشت سرمایه فکر کنند و تاسيس کافهکتابها، راهي براي برطرف شـدن اين مـشکل مـالي است؛ بنابراین بایستی به ضرورت اضـافه شـدن مـکاني به نام کافهکتاب در کتابفروشيها و کتابخانهها اهتمام ورزید.
بايد بپذيريم مکان مطالعه از کتابخانه و منزل به کافه کتاب تغيير کرده است؛ چرا که کافه کـتابها عـلاوه بر همۀ امکاناتي که دارند، امکان دسترسي به کتاب را نيز آسان کـردهاند. فـاصلۀ بين خريد کتاب موردعلاقه، مطالعۀ آن و نوشيدن يک فـنجان قـهوه بـه يک پلک بر هم زدن رسيده است. اين نکته بـهويژه دربـارۀ نوجوانان و جوانان به شکل پررنگتري در همۀ جوامع ديده ميشود.