1403-10-06 19:38

جهت جستجو عبارت خود را در کادر روبرو وارد نمایید

اخبار ایران و استان

لاستیک دولتی ؟!

انحصار واگذاری لاستیک ، به نرخ مثلا دولتی در مرکز استان در دست چه کسی و یاچه کسانی است؟

لاستیک دولتی ؟!

انحصار واگذاری لاستیک ، به نرخ مثلا دولتی در مرکز استان در دست چه کسی و یاچه کسانی است؟

اسدی شهماروندی

انحصار واگذاری لاستیک ، به نرخ مثلا دولتی در مرکز استان در دست چه کسی و یاچه کسانی است؟

چهار حلقه لاستیک ، زیر ماشینت ، کهنه و خطر سازند ، سالها با آنها به دلیل تنگ دستی ساخته ای ، جانت اما حالا در خطر است ، درونت در کشمکش و غوغاست ، نگرانی و استرس های رانندگی را با آیت الکرسی می گذرانی ، ایمنی وسیله نقلیه ات پایین است ، زن و بچه هایت را که سوار می کنی ، نگرانی ات صد چندان می شود ، به توکل هایت شک میکنی ، سنگ هایت را با خودت وا می کنی ، تصمیمات را می گیری ،به خودت جرات می دهی تا گشت و گذاری در بازار لاستیک بزنی .

با فروشنده انواع و اقسام مختلف مذاکره و رایزنی می کند ، هزار ترفند بلد است از پاسگاری به دیگر همکاران ، میز گذاشتن جلوی درب ورودی و سرو کله زدن با مشتری و دک کردن آنها ، و غیره و غیره ، به دنبال سود شخصی خود از مال مردم است ، خلاصه به دور از چشم ناظرين بازار همه کار می کند .

صحنه های نان در خون مردم زدن را که می بینی ، آرام از خریدن لاستیک منصرف می شوی ، به خودت می گویی بعد که پول دست ام آمد،  آزاد می خرم ، منت ایشان را هم نمی کشم ، چند روزی می گذرد .

دلار بالا می کشد و تو دوباره با همان استرس ها و نگرانی ها ، سر کارت می روی ، بازار میوه و تره بار می روی ، خارج از شهر می روی ، و انبوهی از نگرانی که بار ماشین سواری ات را محموله ای ترافیکی کرده(مجبوری بسازی تا لاستیک ها را عوض کنی ) .

از خیر لاستیک های مثلا دولتی که گذشتی ، با کلی قرض و بدهی وارد بازار آزاد می شوی ، مُخت از قیمت ها سوت می کشد ، به رتق و فتق و مقایسه قیمت ها از این فروشگاه به آن فروشگاه می افتی ، قیمت ها از زمین تا آسمان با هم تفاوت دارد ،انصاف؟! مطلقا اگر در این بازار یافت شود ، خدا ؟ عمرا اگر پیدا کنی .

نا امیدانه ، سرگردان و حیران به خانه می آیی ، اما فرزندان کوچکت را که می نگری دوباره فکر ایمنی ماشین و سرنشینان آزارت می دهد .

چاره ناچار است وارد بازار می شوی ، فکر خرید اقساط و نسیه و چک و سفته هم رهایت نمی کند ، به دنبال یک آشنا،  تا پای  معامله  و وقت تعویض کمی درد دلی با او بکنی ، مخش را با گلایه از وضعیت موجود بازار تلیت کنی تا دلش به رحم آید و باهات راه بیاید کمی که سر سخن را باز می کنی او هم به حرف می آید ، امان از دل پر این بازاریان ، خدا به اینان صبر بدهد ، از پیرمرد دلال دولتی ما که هزار شکایت دارند ، که چرا دولت به او نمایندگی داده ، به ما نداده ،  تا تغییر قیمت ها ، که امروز باید اِن تومن بخری فردا باید گرون تر بخری و …از اینجور صحبت ها ، دستمزدتعویض ها را هم نرم نرمک لای صحبت هایش ،قطره چکانی به شیوه ای استادانه بهت القا می کنه ، نرخ  غیر متعارف ، سرسام آور مصوب اتحادیه آن هم نرم نرمک ، دلت را بدتر به درد می آورد.

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در email
اشتراک گذاری در whatsapp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *