نجمه سیددخت
امروزه نیاز به خدمات انسانهای شایسته، ماهر و متخصص در سطوح مختلف، آنقدر محسوس و ضروری است که شاید بتوان ادعا نمود که مشکل اساسی اغلب سازمانها، کمبود افراد ورزیده و متخصص است و ضرورت برخورداری از نیروی انسانی شایسته و متخصص در سازمانها، امری حیاتی است.
برای انتخاب و انتصاب افراد شایسته، باید ضابطه و ملاک وجود داشته باشد. بر اساس یک تعریف رایج و پذیرفته شده، شایسته سالاری عبارتست ازبکارگماری مناسبترین افراد در مناسبترین جایگاه در یک سازمان. در تعریفی دیگر، شایسته سالاری عبارتست از برطرف کردن موانع پیشرفت افراد زیرک و باهوش. اصطلاح شایسته سالاری برای اولین بار در سال 1958 توسط “مایکل یانگ،”جامعه شناس انگلیسی، مطرح شد. وی موقعیت اجتماعی افراد را ترکیبی از بهره هوشی و تلاش و کوشش فراوان تعریف کرده است.
برخی معتقدند که سیستمهای ارتش جهان، شاید بهترین مثال برای سازمانهای شایسته سالار باشد؛ زیرا در نظام ارتش، هر فرد تنها بر اساس شایستگیهایی که از خود نشان میدهد به درجه بالاتر ارتقاء پیدا میکند. در شایسته سالاری ارائه پاداشها براساس قوم، نژاد، خانواده، شهر یا ملیت مشروعیت ندارد؛ همچنین سابقه کار طولانی فرد، لزوما ملاکی برای شایستگی نخواهد بود.
میتوان گفت، وجود افراد شایسته و متخصص در هر سازمان سرمایهای است گرانبها، به شرط آنکه مورد استفاده قرار گیرند و به حال خود رها نشوند. یکی از مهمترین دلایل عدم تحقق شایسته سالاری در سازمانها، خویشاوند سالاری یا رفاقت سالاری است. خویشاوند سالاری یعنی کمک به بستگان برای یافتن شغل در سازمان خود، به دلیل رابطهشان و نه شایستگیشان و این زمانی اتفاق میافتد که روابط فامیلی و خانوادگی مهمتر از صلاحیت، شایستگی، تخصص و تجربه باشد. زمانی که به رابطه خویشاوندی بیشتر از شایستگی، تخصص، استعداد، ظرفیت و مهارت اهمیت داده شود، نه تنها بر عملکرد سایر کارکنان؛ بلکه بر عملکرد سازمان نیز تاثیرمنفی میگذارد. از خویشاوند سالاری به عنوان موذیانهترین شکل استخدام یاد میشود که با عنوان اعطای امتیازات به خویشاوندان یا بستگان است.
رفاقت سالاری عبارتست از آوردن دوستان قدیمی به موقعیتهای خاص، بدون توجه به کفایت و لیاقت آنها. همچنین طرفداری از کسی به دلیل موقعیت دوستی، رفاقت سالاری نامیده میشود؛ یعنی افراد صرفا بر اساس روابط دوستانه در به کارگماردن دوستان خود تلاش می کنند نه بر اساس شایستگی. رفاقت سالاری و خویشاوند سالاری تنها به نفع گروههای خویشاوندی خاص و دوستان نزدیک به قدرت و مدیریت است و افراد میتوانند به بهترین نحو از نردبان شغلی خود، صرف نظر از وجود هر نوع شایستگی و کفایت بالا بروند.
متاسفانه امروزه در سازمانها، مدیران بر اساس شایستگی و لیاقت در پستهای کلیدی انتخاب نمیشوند. تحقیقات صورت گرفته نشان میدهد که اکثر سازمانها، به دلیل عدم رعایت نظام شایسته سالاری در انتخاب و انتصاب مدیران، عملکرد رضایت بخشی ندارند؛ بنابراین چنانچه افراد نالایق اداره امور را به دست گیرند، اهداف سازمان محقق نمیشود و سلامت و کارآیی سازمان نیز مورد تهدید قرار خواهد گرفت؛ لذا گزینش نامناسب و بدون ضابطه مدیران از طریق خویشاوند سالاری و رفاقت سالاری، از مهلک ترین آفات سازمانهاست.
از این رو، شایسته کسی است که در شرایط برابر، کاری را بهتر از دیگران انجام دهد و در مقایسه با دیگران بازدهی بیشتری داشته باشد. شایسته سالاری به حذف افراد ناکارآمد و فقدان شایسته سالاری، به حذف افراد شایسته و عدم رضایت منجر میگردد. بر این اساس، سازمانهایی موفق هستند که بتوانند افرادی را با بهترین قابلیت و شایستگی جذب و از تواناییهایشان در مناسب ترین پُستهای سازمانی استفاده کنند و ازانتصاب افراد ناکارآمد و بی کفایت در راس امور، جلوگیری کنند.