علی یوسف پور
🔹️اول: در شهریور۱۳۷۵در آستانه انتخابات پیش رو در بهار۱۳۷۶ به حضور جناب آقای ناطق نوری رسیدم، خدمتشان عرض کردم اگر قصد شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را دارید، باید موضع انتقادي نسبت به عملکرد دولت آقای هاشمی رفسنجانی داشته باشید، با همه خدمت دولت ایشان در بازسازي مناطق محروم و جنگي و سرمایه گزاری های کلانی که در امور اقتصادی داشتند، تورم بالای ۵۰ درصد می توانست دلیل انتقاد باشد و مردم در پي یک ناجي بودند که از وضعیت موجود خلاص شوند. با این وجود آقای ناطق نوری در سخنرانی ۱۳ آبان همان سال در کمال تعجب و ناباوری بیان داشتند که بنده یکی از نوچه ها و مریدان آقای هاشمی هستم، با این صحبت آقای ناطق نوری تير خلاصی بر پیکره اصولگرایان نشست و از طرف دیگر، حزب کارگزاران که با داشتن وزرای متعدد در دولت آقای هاشمی خود بانی و باعث تورم ۵۰ درصدی بودند با به همراه گرفتن فرزندان ایشان در اطراف آقای خاتمی جمع شده و خود را ناجي مردم ایران دانستند و بدین ترتیب در خرداد سال۷۶جناح اصولگرایان به رهبری آقای ناطق نوری شکست بسیار سنگینی را متحمل شدند.
🔸️دوم: در زمستان ۱۳۹۱ اینجانب طي جلساتی خدمت سران جناح اصولگرایان رسیدم و این پیشنهاد را ارائه نمودم که معمولا در کشورهایی که سابقه انتخابات بیشتری از ما دارند یک فرد جدید و بدون حاشیه و کار اجرایی را نامزد ریاست جمهوری مي کنند. زمانی که رای آورد، کابینه خود را در اطراف او مي چینند که در آن زمان مثال آقای اوباما در آمریکا و مکرون در فرانسه را برای سران جبهه اصولگرایان را آوردم. چندی بعد آقایان ولایتی، حداد عادل و قالیباف خود را بعنوان گروه ۲+۱ معرفی نموده و رهبری خودخوانده جبهه اصولگرایان را بعهده گرفتند. اینجانب در اوایل فروردین ۱۳۹۲ سرمقاله ای در روزنامه سیاست روز منتشر کردم که اگر آقایان روی یک نفر اجماع نکنند و آقای رفسنجانی از آقای روحانی حمایت کند ایشان برنده انتخابات خواهد شد، درحالیکه در آن مقطع آقای روحانی هیچگونه موقعیتی نداشته و در ۲۰فروردین۹۲ اعلام نامزدی نمودند.
در آن زمان اصرار افراد دلسوز به منظور قانع کردن آقای ولایتی برای انصراف سود نبخشید، اینجانب با پسر ایشان صحبت نموده،همچنین مرحوم آیتالله مهدویکنی با آن جایگاه رفیعی که داشتند، به مدت یک هفته در پی صحبت با آقای ولایتی بودند که با کمال تاسف آقای ولایتی با جسارت تمام حاضر به جوابگویی تلفن حضرت آیتالله مهدویکنی نشدند و با این روند آقای روحانی پیروز انتخابات شدند.
🔸️سوم: دراین دوره،۵نفراز اصولگرایان و یک نفر از اصلاحطلبان مورد تایید شورای نگهبان قرار گرفته اند، منطق عقلانی اينست که اگر در یک طرف تفرقه و در طرف دیگر وحدت و انسجام باشد، طرف متحد پیروز خواهد شد.
چراکه؛
الف ) تعدد نامزدها در يک طرف باعث سردرگمی نیروهای موثر مي شود و آنان از نظر روحی و روانی در موضع ضعف قرار می گیرند و با انشقاق نیروها، اثربخشی آنان کاهش پیدا می نماید.
ب) چهار نفر از نامزدهاي اصولگرایان تکراری بوده و این مسئله موقعیت آنان را تضعیف کرده و ستاد رقیب فرصت نقدهای زیادی را پیدا خواهد نمود.
ج) درجبهه اصولگرایان نامزدها بندرت با افراد ذینفوذ جناح مشورت می نمایند که مصادیق آن را در سالهای۷۵و۹۲در سطور بالا آوردم. برخی از این نامزدها معلوم نیست با فرمان چه کسانی یا با نظر کدام پدرخوانده ای وارد صحنه مي شوند. در این دوره یکی از ۵ نفر نامزد اصولگرایان که دبيرکل یک تشکل مذهبی، سياسي می باشد، حتی با بزرگان تشکل خود مشورت نکرده و با تصمیم شخصی وارد عرصه شده و آن تشکل هم تا کنون از ایشان حمایت نکرده است.
مگر نه اینکه خداوند در قرآن کریم تاکید بر مشورت نموده است.
🔹️چهارم: آقای پزشکیان بعنوان تنها رقیب دارای ویژگی های فردی و عملکردی مناسبی بوده که به گفته دوستان و اکثر مخالفین ایشان؛ ایشان در مسائل شخصی،خانوادگی و اجتماعی هیچ گونه نقطه ضعفی ندارد و عملکرد ایشان در وزارت بهداشت بدون حاشیه بوده است، بارها اعلام کرده که مقام معظم رهبری و سیاست های ایشان را قبول داشته تا جایی که در هفته گذشته در جمع سران اصلاحات با شجاعت بیان داشته که یک اصولگراست.
به گفته یکی از سران اصولگرای تبریز که سابقه چندین دوره نمایندگی مجلس را دارد، آقای پزشکیان در چهار استان آذری و کرد زبان ( مادر ایشان کرد می باشد) سهم ۵۵ درصدی آرا را داشته و در جبهه اصلاح طلبان دارای بیشترین رای می باشد. همچنین در صورت مشارکت حداکثری، قشر خاکستری جامعه، متمایل به آقای پزشکیان خواهد شد و در مناظرات این مسئله تشدید می گردد.
🔻در پایان: با توجه به توضیحات بالا تنها راه پیروزی اصولگرایان، انسجام و اتحاد روی یک نامزد خواهد بود و گرنه در روز ۹تیرماه باید با کمال تاسف شاهد سومین شکست خود خواسته اصولگرایان بی سیاست باشیم.