ما جامعه ای بوده ایم که همواره قضاوت کرده ایم
از روی مدل مو قضاوت کرده ایم
از روی مدل یقه قضاوت کرده ایم
ریش را نماد یک چیز، بودنش را نماد چیز دیگر کم بودنش را ..
تقصیر نداشته ایم جامعه این رفتارهای دوگانه ما را میطلبید.برای بودن و برای بقا گاهی ناچار بودیم خودمان نباشیم.
ما جامعه ای بوده ایم که همواره قضاوت کرده ایم
از روی مذهب قضاوت کرده ایم
از روی خیابان محل زندگی
حتی از روی شغل و مدل ماشین
ما قضاوت کرده ایم..
و خودمان را باهوش و زیرک فرض کرده ایم که از نشانه ها ی کوچک چیزهای بزرگ را فهمیده ایم. غافل از اینکه شخصیت و وجدان یک انسان پیچیده تر از این حرف هاست
حالا چطور میخواهیم دوباره با هم مهربان شویم؟
چطور میخواهیم فردای انتخابات دوباره« جلیلی ها» و « پزشکیان ها» دوباره دور یک میز سر یک سفره مسالمت آمیز باهم بنشینیم و همدیگر را بپذیریم و دوست داشته باشیم؟ و تحمل شنیدن حرفهای یکدیگر را داشته باشیم؟چطور میتوانیم پیش داوری نکنیم نسبت به هم؟
ما جامعه ای بوده ایم که راحت قضاوت کرده ایم و سخت بخشیده ایم،
بیا قبل از اینکه هر کدام از این دو نفر رییس جمهور کشور مان شوند یک بار دیگر شعر« بنی ادم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند »را مشق کنیم، بیا این قدر ها هم سخت نگیریم به خودمان به یکدیگر..
و تا چهار سال دیگر این کینه شتری را از این اداره به آن اداره از این چهره به آن چهره از این قلم به آن قلم انتقال ندهیم، و هی در گوش هم اینقدر پچپچ نکنیم و برای هم کری نخوانیم…
بیا انتخاب های بعدیمان صادقانه تر باشد نه بر اساس جناح سیاسی
ما جهان را بارها قبل از این هم دیده ایم، دیده ایم که اتفاق ها بر خلاف باور ما آنقدرها هم شگرف و مسحور کننده نبوده است، ما بارها و بارها انتظار چیزهای دیگری را داشته ایم و اما چیزهای دیگری رقم خورده است، چون گاهی انگار فراموش کرده بودیم که این جهان بر پایه علت و معلول بنا شده است و ما نیز انسانیم و باید در چهارچوب یک انسان از یکدیگر انتظار داشته باشیم.
نفیسه قاسمی