گویا با پایان یافتن بازیهای المپیک و اتمام سیاست انحراف افکار عمومی جهان از فاجعه انسانی تحمیلی به فلسطین و نسل کشی در غزه، بار دیگر غربیها با ژستهای به اصطلاح انساندوستانه معطوف به غرب آسیا شدند. این رویکرد را در بیانیه دیروز سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان میتوان مشاهده کرد. کر استارمر نخستوزیر انگلیس، امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه و اولاف شولتز صدراعظم آلمان بیانیه مشترکی را درباره تحولات در منطقه غرب آسیا منتشر کردند.سران این سه کشور با اشاره به مذاکرات آتشبس در غزه، مدعی شدن که ما از تلاشهای شرکای خود در قطر، مصر و ایالات متحده برای حصول توافق بر سر آتشبس و آزادی اسرا استقبال میکنیم.
تروئیکای اروپایی در ادامه بیانیه خود ادعا کردند که ما با همه طرفها برای جلوگیری از تشدید تنشها همکاری کرده و از هیچ تلاشی برای کاهش تنشها و یافتن راهی برای برقراری ثبات دریغ نمیکنیم. جنگ باید اکنون پایان یابد و تمامی اسرایی که هنوز در بازداشت حماس هستند، باید آزاد شوند. مردم غزه به تحویل و توزیع فوری و بدون محدودیت کمک نیاز دارند. این سه کشور اروپایی در واژگانی به اصطلاح صلح طلبانه و دلسوزانه برای امنیت منطقه مدعی شدند ما عمیقا نگران افزایش تنش در منطقه هستیم و در تعهد خود به کاهش تنش و ثبات منطقهای متحد هستیم. در این زمینه، بهویژه از ایران و متحدانش میخواهیم از حملاتی که تنشهای منطقهای را بیشتر میکند و فرصت توافق بر سر آتشبس و آزادی اسرا را به خطر میاندازد، خودداری کنند.
پیش از این سه کشور اروپایی، جو بایدن رئیس جمهور آمریکا نیز که اخیر در روندی غیر دموکراتیک با خیانت همقطارانش در حزب دموکرات وادار به کنارهگیری از انتخابات آمریکا شده نیز خواستار آن شده است که ایران پاسخ ندهد.
این رویکردهای به ظاهر صلح طلبانه و دلسوزانه برای بشریت در حالی از سوی اروپاییها و آمریکاییها مطرح شده است که یک نکته مهم در این مواضع مشاهده میشود و آن اینکه هیچ کدام از آنها هیچ اشارهای به تروریسم دولتی صهیونیستی از نسل کشی در غزه گرفته تا ترور شهید هنیه در تهران نکردهاند. بیانیه و مواضع آنها چنان است که گویی ایران و جبهه مقاومت عاملان بحرانهای منطقه هستند و جهان باید به مقابله با آنها بپردازد. این کشورها اصلیترین موضوع یعنی ریشه بحران که همان ماهیت و اساس تروریستی و جنایتکارانه رژیم صهیونیستی است را نادیده گرفته اند. حال این سوال مطرح است که ایران و مقاومت چگونه میتوانند به غربی اعتماد نمایند که حتی حاضر به بیان نام رژیم صهیونیستی نیست و در یک دروغ پردازی آشکار ایران و ملت فلسطین و منطقه را محور بحرانها معرفی میکند.
در همین حال کارنامه 10 ماه نسلکشی غزه نشان میدهد که کشورهای غربی نه تنها گامی برای پایان این کشتارها برداشتهاند بلکه از یک سو با ارسال تسلیحات و حمایتهای سیاسی در مجامع جهانی به همراهی با رژیم صهیونیستی پرداختهاند و از سوی دیگر نیز حتی حاضر به پذیرش صدای اعتراض مردم کشورهای خود علیه این جنایات نشده و به سرکوب تظاهرات مردمی حمایت از فلسطین پرداختهاند. امروز نیز در حالی رژیم صهیونیستی از یک سو اقدام به نقض حریم ایران و ترور شهید هنیه کرده است و از سوی دیگر نیز در مدرسه التابعین صدها نفر را به خاک و خون کشیده است، غربیها با ادعاهای آتشبش برآنند تا هم مانع پاسخگوسازی رژیم صهیونیستی از سوی ایران گردند و از سوی دیگر بر جنایت التابعین سرپوش گذاشته و با نام جلوگیری از شکست مذاکرات صلح مانع از بازخواست رژیم صهیونیستی شوند.
با توجه به این حقایق میتوان گفت که اکنون آمریکا و سه کشور اروپایی همچون گذشته نه به دنبال آتشبس و پایان فاجعه غزه، بلکه به دنبال نجات قاتلی به نام رژیم صهیونیستی و تبرئه سازی خود از مشارکت در این جنایات هستند. بر این اساس در چنین شرایطی راهکار پاسخگوسازی رژیم صهیونیستی، تنبیه غرب به جرم همراهی با این رژیم، گرفتن انتقام خون شهید هنیه با شدیدترین و سختترین حالات ممکن است که میتواند در نهایت زمینهساز توقف توحش صهیونیستی و حامیان غربی آن و ارتقای امنیت منطقه و جهان گردد.
قاسم غفوری