فضای رسانهای جهان این روزها حول یک محور اصلی میگردد و آن مسئله مذاکرات آتش بس در غزه است. آمریکاییها در کنار فرانسه و انگلیس مدعی شدهاند با همراهی مصر و قطر توانستهاند توافقاتی را در نشست دوحه داشته باشند که نتیجه آن به پایان ده ماه جنگ غزه منجر خواهد شد. این کشورها در حالی برآنند تا ژست یک ابر قهرمان و ناجی به خود بگیرند و همزمان نیز این توافق را برابر با گرفتن انتقام خون شهید هنیه از رژیم صهیونیستی عنوان میکنند و خواستار خویشتن داری ایران میشوند که در باب این ادعاها دو اصل قابل توجه است.
اصل اول آنکه این مذاکرات بدون حضور حماس یا همان طرف فلسطینی برگزار شده است در حالی که طرح شروط جدید از سوی صهیونیستها همچون باقی ماندن نیروهای این رژیم در مرز غزه و مصر و نیز بازرسی از آوارگان فلسطینی بازگشته به شمال غزه، رسما شکست توافقات گذشه بوده است در عین حال آنکه رژیم صهیونیستی همچنان به بمباران غزه و لبنان ادامه میدهد و آمریکا نیز ارسال دهها میلیارد دلار تسلیحات به رژیم صهیونیستی را تصویب کرده است. با توجه به این رفتارها عملا چیزی به نام نتیجه بخش بودن مذاکرات دوحه معنا ندارد و دروغی برای توجیه تحرکات بحرانساز آمریکا در منطقه و به زعم آنها اعمال فشار بر ایران است.
اصل دوم آنکه الجزیره انگلیسی به نقل از مقام آمریکایی که نامی از او ارائه نشده در خصوص مذاکرات آتش بس در غزه گفت: همه مذاکره کنندگان میل شدیدی برای به نتیجه رساندن این موضوع دارند و تنها مانعی باقی مانده نوعی حمله تلافی جویانه احتمالی از سوی ایران است. پیام کنونی آمریکا به ایران این است که چنین کاری نکنید. عواقب چنین حملهای فاجعه بار خواهد بود و اگر ایران چنین کاری انجام دهد، آمریکا برای همه احتمالات آماده است.وزرای خارجه فرانسه و انگلیس نیز مدعی شدهاند ما از ایران و نیروهای وابسته به آن خواستهایم که تهدیدات حمله نظامی علیه اسرائیل را کنار بگذارند.
کشورهای غربی با رویکردی گستاخانه در حالی به دنبال مرتبط ساختن دو پرونده غیر مرتبط آتش بس و انتقام ایران به هم هستند که برخلاف عرف بینالملل و قوانین جهانی این دو هیج نسبتی به هم ندارند. آتش بس در راستای پایان بخشیدن به جنایات رژیم صهیونیستی در غزه است و انتقام گیری ایران نیز دفاع مشروع برای پاسخگو ساختن رژیم صهیونیستی است. جالب توجه آنکه در رفتاری وقیحانه، غربیها از یک سو مدعی شدهاند که به خاطر آتشبس ایران نباید انتقام بگیرد و مانع آتش بس انتقام ایران است و از سوی دیگر نیز حتی حاضر به محکوم سازی جنایات رژیم صهیونیستی نمیباشند. در اصل غرب با آتش بس ادعایی به دنبال تحقق اهدافی نظامی برباد رفتهاش از طریق دیپلماتیک میباشد. از یک سو غرب میداند که با تمام ادعایش توان حمایت از رژیم صهیونیستی در برابر توان دفاعی ایران را ندارد و پاسخ ایران یک ضربه سنگین به رژیم صهیونیستی و حامیان غربیاش است و از سوی دیگر نیز در حالی مقاومت غزه مانع استقرار نظامیان صهیونیست در غزه شده که غرب میخواهد با آتشبس اشغالگری صهیونیستها از جمله در مرز مصر و غزه را قانونی سازد. بر این اساس ادعای نتیجه بخش بودن مذاکرات ابزاری است تا غرب به زعم خویش بازی دو سر برد را برای خود رقم زند یا آنکه تحت فشار افکار عمومی ایران از انتقام گیری و حماس از پایان اشغالگری صهیونیستها چشم پوشند و یا اینکه در نهایت انتقام گیری ایران و تاکید حماس بر خروج اشغالگران را دلیل شکست آتش بس معرفی نماید تا هم از فشار افکار عمومی از خود بکاهد و هم اینکه رژیم صهیونیستی از اتهام کارشکنی در مذاکرات تبرئه نماید.
در این شرایط میتوان گفت که پاسخ ندادن به ترور شهید هنیه، و تسلیم شدن در برابر دروغ پردازی مذاکراتی آمریکا، نه تنها نمیتواند دستاوردی برای ایران داشته باشد بلکه رویهای غلط از جنایت و فرار از مجازات را رقم میزند که پیامدهای منفی بسیاری برای ایران و منطقه دارد. بر این اساس پاسخگوساختن رژیم صهیونیستی با دادن پاسخی سخت و کوبنده راهکار مقابله با این طراحی آمریکاست که ضمن تقویت امنیت راهبردی ایران، زمینه ساز بهبود امنیت در کل منطقه خواهد شد.
قاسم غفوری