هر تخلفی از سوی هر فردی که رخ دهد، مستوجب مجازات است و هر کس در هر جایگاه و مقامی که باشد باید بر اساس قانون و عدالت با آن رفتار و برخورد کرد.
نوع احکامی که برای برخی افراد متخلف صادر میشود متفاوت است با برخی از آنها در چارچوب اداری و سازمانی برخورد میشود و برخی دیگر جنبه حقوقی، قضایی و حتی جنایی دارد.
اگر یک پزشک در حیطه کاری خود مرتکب اشتباه و خطای پز شکی شود سازمان نظام پزشکی ورود میکند و حتی در صورت پیچیده بودن یا نوع تخلف، قوه قضاییه نیز میتواند ورود کند و تفاوتی میان او با دیگر اقشار وجود ندارد. به واقع همه در مقابل قانون یکسان هستند و نباید تبعیض وجود داشته باشد. در برخی مواقع دیده شده که برخی استادان دانشگاهها از کار معلق یا اخراج شدهاند.
ابتدا باید ببینیم که کار یک استاد در دانشگاه چیست؟
آیا غیر از این است که یک استاد دانشگاه بر اساس رشته و تخصصی که دارد باید دانشجویان را برای کشور و مردم تربیت کند، همانگونه که یک معلم پیش از او چنین کاری را انجام میدهد؟
آزادی چارچوب دارد، آزادی بدون چارچوب تبدیل به اغتشاش، بینظمی، بیمبالاتی و بی توجهی به اصول میشود.
رئیس جمهور هنگام تودیع و معارفه وزیر علوم از وزیر جدید خواسته است تا همه استادان اخراجی به کار باز گردند.
این تصمیم و اقدام در نگاه نخست شاید خوشایند خیلیها باشد اما با کمی دقت باید گفت که در این میان آیا قانون و عدالت رعایت شده است؟
در بحث آزادی که آقای پزشکیان رئیس جمهور به آن در همان مراسم تودیع معارفه اشاره کرده کدام اولویت دارد، آزادی، قانون یا عدالت؟!
«رئیس جمهور گفته؛ به وزیر گفتم همه اساتید و دانشجویانی که لغو قرارداد شده یا اخراج کردند، بازگردانید؛ کرسی آزاداندیشی یعنی من بتوانم آزاد حرفم را بزنم.»
آیا یک استاد یا یک دانشجو حق دارد هر حرفی را بزند بدون آن که ملاحظات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی داشته باشد؟ و آنگاه نام آن را بگذاریم آزادی بیان!؟
استادان و دانشجویانی که در چند سال گذشته اخراج یا تعلیق شدهاند در میان آنها شاید هستند افرادی که تصمیم درباره آنها عادلانه نبوده و عجولانه بوده است اما آیا در میان آنها فرد یا افرادی وجود ندارد که حکم عادلانه و قانونی برای آنها صادر شده باشد؟ آیا نباید تر و خشک را از هم جدا کرد؟
یک مثال ساده میزنم تا موضوع روشنتر شود.
برخورد با استاد و دانشجو در همه جای دنیا وجود دارد حتی در کشورهایی که مدعی آزادی و دموکراسی هستند.
در قضایای غزه استادان دانشگاههای آمریکا و دانشگاههای اروپا به دلیل اظهار نظر درباره جنایاتی که اسرائیل در غزه مرتکب میشود از کار برکنار و اخراج شدهاند.
آنها تنها وظیفه حقوق بشری و اخلاقی خود را اجرا کردهاند و هیچ سخنی علیه منافع ملی و حاکمیت کشورشان بر زبان نیاوردهاند، اما با برخوردهای انضباطی و سازمانی روبهرو شدند و حتی در آمریکا رئیس یک دانشگاه را به کنگره احضار، دادگاهی و محکوم کردند که چرا مانع تجمع حمایت از فلسطین نشده است.
یک استاد دانشگاه در یک برنامه زنده تلویزیونی تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری ایران با آن رفتار و ادبیات غیرقابل قبول برنامه را ترک میکند که البته به دلیل مواضع و سیاستهایی که در دانشگاه داشته برکنار شده، اما به او اجازه حضور در یک برنامه زنده داده میشود.
یک استاد دانشگاه دیگر نیز چند روز پیش در یک برنامه زنده درباره یک فردی که در قید حیات نیست از کلمه نفله استفاده میکند که یک کار اشتباه و دور از اخلاق است، اما او به همین دلیل برکنار میشود. در حالی که با انتشار بیانیهای عذرخواهی کرده بود. نوع بیان و سخن استاد دانشگاه علوم اجتماعی قابل دفاع نیست اما سخن او را میتوان در قالب کرسی آزاد اندیشی که رئیس جمهور گفته دانست؟
بنده میگویم نه! چرا که آزادی آداب و رسومی دارد که اگر رعایت نشود، به بیراهه میرود و تبدیل به یک معضل بزرگتر میشود. استادان دانشگاه که باید سنجیدهتر، منطقیتر و عاقلتر سخن بگویند.
محمد صفری