در چند روز اخیر خبری در فضای رسانهای به نقل از پلتیکو منتشر شد که در آن ادعا شده بود؛ در پی یک حمله سایبری توسط گروه هکری با عنوان «آی آر لیکس» در ماه گذشته اطلاعات 20 بانک ایرانی به سرقت رفته و شرکت «توسن» به عنوان تامین کننده خدمات الکترونیکی برای بانکهای ایران، ناچار به پرداخت باج به مبلغ 3 میلیون دلار به هکرها شده تا از انتشار دادهها و اطلاعات حساب میلیونها ایرانی جلوگیری کند.
اگر چه هنوز سازمان پدافند غیرعامل و بانک مرکزی هیچ واکنش رسمی به این خبر نشان ندادهاند ولی اگر این خبر صحت داشته باشد، قطعا یک شکست بزرگ امنیتی رخ داده که به راحتی نمیتوان از کنار آن عبور کرد.
سال گذشته و اوایل امسال، هک پمپ بنزینها،هک اسنپ و تپسی، شرکتهای بیمهای و اینک هک بانکها را شاهد بودهایم ولی هیچکدام از دستگاههای مسئول نه تنها پاسخ درخور و شایستهای به افکارعمومی ندادند بلکه بسادگی هم از کنار این رخدادها گذشتند و افکار عمومی را همچنان دغدغه مند به امان خدا رها کردند.
در خصوص خبر هک بیش از بیست بانک کشور، کارشناسان معتقدند این اتفاق نتیجه وجود انحصار در طراحی نرمافزارهای بانکی است چرا که کل سیستم بانکی دست چهار یا پنج شرکتی است که حول و حوش بانک مرکزی قرار دارند و با استفاده از انحصاری که در اختیار بانک مرکزی بوده رشد کردهاند؛ بعد هم به یکباره کل دیتای کشور از دست آنها خارج شده است.
داشتن این نظام پرداخت فرصتهای اقتصادی و تجاری زیادی را از بخش خصوصی گرفته است.
آنچه که مسلم است نمیتوان نقش حمایتی دستگاههای امنیتی وابسته به دولتهای خارجی را از گروه «آیآرلیکس» در نظر نداشت، زیرا این گروه به طور تخصصی مجموعههایی را در ایران هدف قرار میدهند که در آنها «بیگ دیتا» تولید میشود. این هکهای مکرر نمیتواند صرفاً کار گروهی باشد که علاقهمند به هک کردن هستند و پول میگیرند. حتما مشوقهای امنیتی و سیاسی در پشت صحنه وجود دارد. هر چقدر هم که شبکه اطلاعاتی ما ایرادات زیادی داشته باشد این از توان یک گروه هکری خارج است که بتواند کل کشور را هک کند.
نکته مهم در این زمینه سکوت دستگاههای مسئول به ویژه سازمان پدافند غیرعامل و بانک مرکزی است که باعث میشود رسانههای خارجی و معاندین روایتهای جعلی خود را منتشر نموده و فضا را بیش از پیش غبارآلود کرده و اذهان را مشوش کنند.
در صورتی که این اتفاق رخ داده باشد ضرورت مقابله با جوسازی رسانهای لازم است مسئولین ایران، خودشان روایتگر ماجرا باشند و اجازه ندهند خط تخریب رسانهای غربیها شکست رسانهای راهم به ما تحمیل کنند.
آنچه که مسلم است دست اندرکاران این امور، با سکوت و موضع انفعالی خود نباید فضارا برای تبلیغات رسانههای معاند باز نمایند چرا که رسانههای غربی در یک فضای بی رقیب، ضمن دامن زدن به نگرانی و التهابات اجتماعی، اهداف جعلی و جهت دار خود را با گستاخی هرچه تمامتر منتشر میکنند.
از طرف دیگرعدم اقناع سازی افکار عمومی و بایکوت خبری جامعه باعث می شود تا هکرها و حامیان پشت پرده آنها ازخود یک پیروز و قهرمان بلامنازع بسازند و بر بیاعتمادی ملی و عمومی بیفزایند.
به هر حال سکوت سازمان پدافند غیرعامل و بانک مرکزی در این ماجرا توجیه پذیر نیست و نیاز به یک پیوست رسانهای محکم و پاسخگو در چنین مواقعی بشدت احساس میشود.
فرهاد خادمی