1404-03-02 20:18

جهت جستجو عبارت خود را در کادر روبرو وارد نمایید

اخبار ایران و استان

فرهنگ ورزشی ، ورزش فرهنگی

شاید بتوان گفت که ورزش مهمترین شاخصه رشد و توسعه است از آنجا که می گویند عقل سالم در بدن سالم است هر جامعه ای برای به دست آوردن این مهم نیاز به سلامت عقل و روان فرد اندر فرد خود دارد

فرهنگ ورزشی ، ورزش فرهنگی

شاید بتوان گفت که ورزش مهمترین شاخصه رشد و توسعه است از آنجا که می گویند عقل سالم در بدن سالم است هر جامعه ای برای به دست آوردن این مهم نیاز به سلامت عقل و روان فرد اندر فرد خود دارد

بهنام اسدی بختیاری

شاید بتوان گفت که ورزش مهمترین شاخصه رشد و توسعه است از آنجا که می گویند عقل سالم در بدن سالم است هر جامعه ای برای به دست آوردن این مهم نیاز به سلامت عقل و روان فرد اندر فرد خود دارد
اما در اینجا بحث ما فرهنگ است یکی دیگر از از زیر شاخه های اصولی توسعه
ابتدا باید از خودمان سوال کنیم چقدر فرهنگ ورزشی را در خود نهادینه کرده ایم ؟! اصلا به دنبال ورزش بوده ایم تا فرهنگش را بخواهیم درون اجتماع بیاوریم ؟!
در کشورهایی که قهرمانی دنیا را در کارنامه خود دارند ورزش یک نوع علم ، هنر و دیپلماسی است ، این کشورها یک رشته ورزشی مختص خود دارند که آن ورزش در آن کشور متولد شده است مثل فوتبال که از انگلستان آمد ، مثل همین کشتی که می توان مهد آن را از ایران باستان دانست یا تکواندو که از کره شکل گرفت و ….
نمی خواهم بگویم که ما چقدر نگاه مان به ورزش حرفه ای است و چقدر مسولان برای قهرمانی در سطح بین المللی برنامه ریزی می کنند
باخت مفتضحانه تیم ملی فوتبال ایران به قطر در یک قدم مانده به فینال جام باشگاه‌های آسیا نشان می دهد که ما برای ورزش برنامه ریزی حرفه ای نداریم ،سندی دیگر بر این ادعا این است که کشورهای حاشیه خلیج فارس دست کم یک بار میزبان جام جهانی بوده اند و درخواست آن را دارند اما ما هنوز در بازسازی ورزشگاه قدیمی آزادی مانده ایم .

این بحث ها هم به کنار ، همه این دردها را می دانیم و در پس توی ذهن خود آنها را پنهان کرده ایم ، مثل آدمهای ترسو که از حق مسلم شان می گذرند از کنار آنها رد شده ایم ، در صورتی که اینها باید مطالبات اصلی ما از دولت و حاکمیت باشد به دنبال این موضوعات مهم و اساسی نمی رویم و از آن طرف بوم می افتیم و گرفتار معضلات و آسیب های اجتماعی ناشی از ورزش نکردن می شویم ، این آسیب ها زیادند : اما مهمترین و شایع ترین آنها اعتیاد ، خودکشی ،طلاق و مهاجرت  است .
از این بحث هم عبور می کنیم و به مطلب مهم خودمان برمی گردیم
و باز هم از خودمان سوال کنیم  در شهرستان من ، در روستا یا شهر من چند قهرمان ورزشی وجود دارد ؟!
این قهرمانان کجا هستند؟! چگونه قهرمان شده اند؟! این قهرمانان برای ورزش جانشین پروری کرده اند؟! اصلا وظیفه دارند دین خود را به آب و خاک شان با مطالبه گری صحیح ادا کنند؟!
و از سویی ما با این قهرمانان چه کردیم ؟! مسولان برای آنها چه کردند؟!
مثال : علی اکبر غریب شاهی و خانم ناهید کیانی که آنان را متعلق به خودمان می دانیم کجا هستند ؟! تحت حمایت چه استان هایی به ورزش حرفه‌ای خود می پردازند ؟!
چند ورزشکار  دیگر ، زاده شهر و استان ما تحت سرپرستی جاهای دیگر به ورزش می پردازند؟!
همه این پرسش ها و پرسش هایی از این دست که در ذهن من و شماست می تواند فرهنگ ورزشی مان باشد ، می تواند ورزش فرهنگی مان باشد
می تواند مهمترین بعد زندگی مان را سامان بخشد ، فرهنگ ورزشی یعنی نشستن ورزش در روح و جسم و نگاه ما ، یعنی سرمایه گذاری ما در این خصوص ، یعنی زندگی روزمره ما
حالا اما کجا ما در شهرستان اردل و استان چهارمحال و بختیاری زندگی ورزشی می کنیم ؟!  ما از فرط فقر و فلاکت و عقب ماندگی به سن بلوغ که پا می گذاریم به دنبال کارگری هستیم ،کاری که حتی در استان مان نیست تا در کنارش ورزش کنیم ، این می شود که جوانان مان مهاجرت می کنند و در غربت دچار آسیب های زیاد ناشی از کار می شوند و ورزش و استعداد آن را به پستوی ذهن فقیرشان می سپارند و تنها علاقه ای از آن باقی نخواهد ماند .

ورزش فرهنگی یعنی دنیای ما ، رویای ما ، زندگی ما و مهمتر از آن افکار ما ورزش در اندرونش جایگاهی ندارد  در صورتی که در قدیم اینگونه نبوده و ورزش هایی بومی محلی مثل چوبازی ،  با فرهنگ این مردم عجین شده اند اما هر چه جلوتر می رویم نگاه غیر حرفه ای مان به مقوله ورزش باعث در معرض نابودی قرار گرفتن آنها می شوند

بازی‌ها به طور عام دارای بار فرهنگی هستند، بازی‌های بومی، قبیله‌ای، محلی و سنتی چهارمحال و بختیاری علاوه بر بار فرهنگی، از جذابیت و تنوع بالایی نیز برخوردار هستند.
با توجه به پهناوری اقلیمی، قومی و قبیله‌ای در ایران، انواع بازی‌ها با هدف‌های خاص طراحی شده و میان مردم رایج بوده است
فرهنگ ورزشی هیچ وقت در کشور ما جدی گرفته نشده است ، هیچ وقت کار کارشناسی در این باره نکرده و نمی کنیم ، شاید به جرات بتوان گفت بیش از نیمی از جوانان استان ما امکانات سالن های ورزشی را به چشم ندیده اند چه رسد به آنکه از  آنها استفاده کنند .
این دردی است که هنوز در ما کهنه نشده و از آن گذر نکرده ایم ، در آرزوی داشتن ابتدایی ترین امکانات مثل توپ ، تور و حتی یک سوت ورزشی برای گرفتن داوری مانده ایم ، حتی در بسیاری از موارد تفکر داوری در درون ورزشکاران مان نیست ، ورزشکاران مان ورزش گتره ای  و غریزی انجام می دهند ، استعداد آن ورزش را هم که پیدا کنند پس از مدتی در می یابند که چه مافیای عظیمی را باید پشت سر بگذارند تا در یک تیم حرفه ای بازی کنند تا برای قهرمانی بجنگند ، راهکار این است ؛
هیئت های ما در مرکز استان به سراسر استان سفرهای گردشی کنند ، ظرفیت یابی (چه مکانی برای چه ورزش هایی خوب است ، برای مثال شهر ساحلی کاج می تواند ظرفیت تبدیل شدن به قطب ورزش هایی ساحلی مثل والیبال ، فوتبال  و آبی مثل انواع قایق رانی  باشد )

ظرفیتی دیگر : مثل علاقه جمعی مردم آن محل به یک ورزش ، مثل علاقه فراوان مردم دشتک به ورزش تیراندازی ، قبلا گفته ایم که شهرستان اردل می تواند قطب تیراندازی به اهداف پروازی باشد اما متاسفانه عده ای در حال مبارزه با همنشینی مردم با سلاح هستند
مخالف تیر اندازی در مراسمات شادی و شیون هستیم و بارها از این پویش در فضای رسانه حمایت کردیم اما از طرفی دیگر معتقدیم اینگونه پویش ها پاسخگو نیست و نمی تواند تفکر سلاح را از ذهن بختیاری ها بزداید ، تفنگ در خون بختیاری هاست نمی شود به این راحتی آن را از خون یک بختیاری بیرون آورد ، دادگاه، پاسگاه ، جریمه ، ابطال مجوز کارگشا و راه کار نیست وقتی تولید  و پخش فیلم های خشونت آمیز توسط صدا و سیما در دستور کار است  ،  راهکار این است
شهرستان مجهز به پیست تیراندازی شود ،راهکار این است سلاح به دستان در پیست دیده شوند نه در مراسمات شادی و شیون با به دست گرفتن سلاح خود نمایی کنند

این موضوع مانند همان موتور سواری است که جنون سرعت دارد و در خیابان ها ویراژ می رود بایستی با کار فرهنگی درب پیست ها را به روی این سوارکاران باز کرد این کار یعنی فرهنگ ورزشی و وقتی میزان تلفات انسانی و اجتماعی کاهش یافت می شود ورزش فرهنگی و قهرمانی را گسترش داد
استعدادیابی : اگر کار گروهی متشکل از همه هیئت های استان تشکیل شود و در شهرها و روستاها استعداد یابی کنند می توانند منبع عظیمی از ورزشکاران و ورزش دوستان را به ورزش قهرمانی معرفی کنند
(کار فرهنگی دیگر)

از سویی دیگر مد شده است روسای انتخابی هیئت ها دست به مهندسی مجامع می زنند و برای به دست آوردن کرسی های سیاسی ، صندلی این هییت ها را رزومه و پله می کنند تا به مقاصد شخصی شان دست یابند .
نبود بازرسی و نظارت بر عملکرد این هیئت ها ، خود از آسیب هایی است که سبب خیانت به ورزش استان شده است ، امیدوارم بازرسین هیئت ها از نویسنده ناراحت نشوند اما چشم فرو بستن از عدم کارکرد روسای هیئت ها و عدم گزارش خواهی از آنها واقعا خیانت به ورزش استان است .
جا دارد مسولین طبق سلسله مراتب بر کاراین هییت ها نظارت کنند معاون سیاسی امنیتی و اجتماعی فرماندار یا استاندار می‌تواند این پایش را بر عهده گیرد .

فرهنگ گزارش گیری و مطالبه گری خود باعث به وجود آمدن کارکردهای مثبت و رویکردهای عمل‌گرا می شود و قطعا خروجی این رویکرد به ورزش قهرمانی کمک شایانی می کند .
باشگاه داری : بررسی کنیم و ببینیم فرهنگ باشگاه داری در شهرستانی مانند اردل و دیگر شهرستان ها چگونه است ؟! آیا تعداد باشگاه ها در شهرستان اردل به تعداد انگشتان یک دست می رسد؟!  انگشتان دو دست که بماند.
باشگاه ها علاوه بر تحویل بازیکنان به رده های ملی و قهرمان می توانند در خلق ثروت کارگشا باشند .
ایجاد بستر مناسب: ایجاد کمپ ها ، هتل ها ، اردوگاه های موقت می تواند باعث رشد و شکوفایی ورزشی شود داشتن اردوگاه های اسکان ورزشکاران ملی می تواند باعث میزبانی ورزش های مختلف شود برای مثال همین شهر کاج با توجه به ظرفیتی که در بالا گفتیم می تواند میزبان ورزش های ساحلی کشور و حتی آسیایی شود ، بله گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد ما بایستی تمرکز زدایی کنیم و با این کار بار سنگین ترافیک و آلودگی هوا را از دوش پایتخت برداریم .
می شود میزبانی گرفت ، می شود قطب ورزش شد به شرط آنکه ظرفیت هایمان رابشناسیم و باور کنیم .کافیست بپذیریم می توانیم ، پذیرش توانستن مان یعنی فرهنگ ورزشی ،یعنی ورزشی که می تواند برای ما خلق ثروت کند ، اگر نمی توانید باور کنید قطر را را به یاد بیاورید که حتی مساحتش از استان ما هم کوچکتر است اما میزبان جام جهانی شد و چه درآمدهایی که به جیب نزد
از سویی فرودگاه بین المللی شهرکرد ، خلوت خلوت است ،باید سوال کرد مسولین نمی توانند با کارهای زیر بنایی اینگونه  در استان ما درآمد زایی کنند؟! آیا نمی توانند به مانند مردم برزیل لژیونر تولید کنند ؟!
آیا نمی توانند اقتصاد را به کمک ورزش آباد کنند ؟!
لیگ قهرمانی: در حال حاضر هیچکدام از هیئت ها در هیچ رده سنی لیگ قهرمانی استانی ندارند ، وقتی لیگی وجود ندارد چگونه ورزشکاران و ورزش دوستان به لیگ قهرمانی کشور معرفی شوند ؟!
مدارس : در مدارس ما معلمین ورزش و مربیان پرورشی بی مسولیت ترین معلمان هستند مقصر هم نیستند درگیر کارهای اقتصادی و حقوق نارس شان اند ، درگیر روزمرگی اند و اصلا به بحث شکوفایی استعدادهای درخشان کمک نمی کنند اگر هم بخواهند بستر آن در مدارس فراهم نیست می توان با ایجاد چمن های مصنوعی در مدارس یا کمی دید بازتر اولیا از این دانش آموزان ورزشکار ساخت ، متاسفانه نظام تعلیم و تربیت ما بر پایه آموزش خواندن و نوشتاری است در صورتی که در کشورهای توسعه یافته دیگر اینگونه نیست و این نظام کهنه و فرسوده را خیلی وقتها پیش کنار گذاشته اند و جور دیگری فرهنگ سازی می کنند .

آینده پژوهی :
مسأله چشم انداز ، طرح تحول ، افق روشن و هر آنچه که اسمش را می گذارند در ورزش ما جایگاهی ندارد شهرستان اردل خود سندی است بر عدم کارایی سند چشم انداز و شکست برنامه های آن
شهرستانی که در حال حاضر بحث تجزیه آن داغ است یعنی سند تحول و برنامه پنجم توسعه به هیچ دردی برای آن نخورده و نخواهد خورد
حالا هر چقدر هم دارای منابع سرشار و عظیم مانند رودخانه کارون بوده باشد این شهرستان عقب مانده است و تا سالها بعد این عقب ماندگی جبران نخواهد شد چرا که ما بحث فرهنگ و خرده فرهنگ هایی مانند همین بازی های بومی و محلی  را در این شهرستان از بین بردیم و به مهاجرت بزرگترین آسیب اجتماعی شهرستان کمک کرده ایم .
خود مردم شهر اردل مرکز شهرستان(آنان که دست شان رسیده از شهر اردل رفته اند چون این شهرستان را نمی توانند توسعه یافته تصور کنند ) اکثرا ساکن استان اصفهان هستند و جای خود را به مردم روستاهای منطقه دیناران و رویگر داده اند .
اخیرا بحث تفکیک این شهرستان به میان آمد و مخالفان زیادی در فضای مجازی موضع گیری کرده اند ، می توانم مثال بزنم اکثر همین افرادی که از تجزیه این شهرستان دفاع کرده اند خود ساکن این شهرستان نیستند .
دوست معلمی دارم که مغازه لوازم تحریرش را در خیابان امین آزاد شهرکرد زده و خانمش در بیمارستان اردل مشغول به فعالیت و در مسیر اردل به شهرکرد در رفت و آمد است این دوست حاضر نیست این مغازه و محل کار خود را با وجود بچه اردل بودن به شهر خود برگرداند اما بر سر مواضع خود همچنان ایستادگی می کند این فرهنگ یعنی دوگانگی
حرف تا عمل ، فرزند این خانواده باید در زمین چمن ورزشگاه اردل ورزش کند تا زمین چمن این ورزشگاه نخشکد تا آبیاری و مراقبت شود
یکی از دلایل خشکیدن زمین چمن نبود ورزشکار در این ظرفیت هاست (چندی پیش خشکیدن زمین چمن اردل تیتر یک رسانه های شهرستان بود و یکی از دلایلش نبود همین ورزشکار فعال است)
اگر ورزشکار فعالیت مستمر داشته باشد ، کم کم به بلوغ فرهنگی ورزشی می رسد و فرهنگ استفاده درست از امکانات را می آموزد
ما مشکل مان این است که شهرستان را خالی از سکنه کرده ایم و انتظار رشد داریم ، ما همه از شهرستان رفته ایم و می خواهیم شهرستان مان را برای مان آباد کنند .
چندی پیش یکی از روسای هیئت های ورزشی شهرستان که ساکن تهران شده بود  در میان هیئت استان به رییس هیئت پروازی لقب گرفته و معروف بود ، ایشان به دلیل همان رزومه سازی که در بالا گفتیم ، علی رغم اینکه نمی رسید هیئت را رها نمی کرد و باعث شد این ورزش در شهرستان به قهقرا برود چگونه است که با چنین رفتارهای ضد فرهنگی ، انتظار توسعه و پیشرفت شهرستان را دارید ، مطالبه گری فریاد می زد ما راه دسترسی نداریم ، حرفش این بود که با استاندارد شدن راه ها ، امکانات و منابع به شهرستان سرازیر می شوند اما من می گویم : با آوردن فرهنگ هایی مانند فرهنگ ورزشی و ورزش فرهنگی راه به دنبال خواهد آمد مثال: بسیاری از شیلات ها که اردل را به قطب تولید ماهی تبدیل کرده اند خود می توانند با کمک هم جاده های دسترسی شان را مشارکتی بهینه سازی کرده و گسترش دهند اما متأسفانه تسهیلگری این وسط وجود ندارد که این مهم را بر ایشان گوشزد کند
یا چرا شرکت نفت با آن درآمد عظیم به تعهدات مسولیت اجتماعی خود در زمینه های مختلف عمل نمی کند ؟!
چرا ورزشگاه نمی سازد ؟! چرا بیمارستانی که قولش را داده بود ،چرا پل نمی سازد ؟! چرا راه نمی سازد ؟! چرا کار عمرانی نمی کند؟! چون ما نخواسته ایم
جواب واضح است چون مردمی که از ترس مطالبات شان را در پس توی ذهن شان قایم کرده اند نمی روند و یقه ی شرکت نفت را بگیرند تا بچه های بومی شان را استخدام کند تا آنها برای کارگری مهاجرت نکنند
ما مردم اردل مشکل مان این است که مطالبه گر نیستیم تا حق مان را از این شرکت نفت با آن درآمد عظیم بگیریم .
بچه های ما هم می توانند در تیم های مطرح کشوری بازی کنند می توانند از قراردادهای سنگین و میلیاردی فوتبال و دیگر ورزش ها هم سهم ببرند ، بچه های ما هم می توانند از سهم قراردادهایی که نصیب شان می شود برگردند و خرج زادگاه شان کنند ، اما چه حیف که ما کمتر کسی را در چهارمحال و بختیاری داریم که از ورزش کشور سهم ببرد
خوشحالی ما برای تیم خیبر خرم آباد نشان به گرایش فرهنگی ما به ورزش دارد اما فقر فکری مان نمی گذارد خودمان هم به مانند خیبر باشگاه داری کنیم تا برای بدست آوردن جام لیگ برتر ماهم سالم رقابت کنیم .
فرهنگ ورزشی یعنی عدم ایجاد زیرساخت های ورزشی و گران بودن ورزش برای تربیت نسل نوآموز ،اگر بررسی کنیم می بینیم که حتی فرزندان مهاجرینی که در محل سکونت شان باشگاه‌های ورزشی وجود دارد  بی میل و بی رغبت به آموزش های آکادمیک اند.بی میل اند چون این فرهنگ در درون شان سرکوب شده است .

فرهنگ ورزشی یعنی برای رفتن به جام جهانی فوتبال تبلیغ کنید و زور بزنید و جام جهانی بروید اما از مرحله گروهی نتوانی بالا بروی ، فرهنگ ورزشی یعنی اینکه باید پرسید تا کی ما باید در جام جهانی فوتبال حضور پیدا کنیم و شکست بخوریم ؟!
ورزش فرهنگی یعنی اینکه دو تا تیم در پایتخت کشور بیشترین طرفدار را داشته باشند و بقیه تیم ها ، حتی بدان ها توجهی نشود ،ورزش فرهنگی یعنی نفت مسجد سلیمان وقتی طرح چوقا روی لباسش می زند برایش حاشیه ساز نشویم
فرهنگ ورزشی یعنی اینکه بدانید هر چه سایه فقر بر سر خانواده ها عمیق تر باشد  تغذیه فرزندان مختل و استخوان بندی شان مناسب ورزش نشود و به التبع در عرصه های جهانی حتی مقابل کشورهای آفریقایی از لحاظ قدرت بدنی کم بیاوریم

همیشه بزرگترین ضعف کشور ما در مسابقات جهانی مخصوصا فوتبال ، قدرت بدنی بوده و هست ا
کشوری که در عهد باستان از جنگجویان تراز اولی برخوردار بوده است و ورزش های باستانی و زورخانه ای  نه تنها وسیله ای برای دست یافتن به اندامی مناسب و سلامتی بود بلکه وسیله ای برای ارتباط معنوی با خدا بوده است
تاریخچه پیدایش زورخانه بر می گردد به زمانهای خیلی قدیم که جنگهای تن به تن انجام می شد و تعلیم فنون جنگی در آن عصر به سبک و شیوه مخصوص انجام می گرفت زیرا عملیات جنگی آن روز عبارت بود از اسب سواری ، چوگان بازی، تیر اندازی و کشتی و… که تعلیمات آن برای هر مملکتی ضروری بود
اما حالا جایگاه همین ورزش در میان ملت ما کجاست ؟!
و چرا در ورزش موفق نیستیم ؟!
آیا جواب غیر از این است که به دنبال مشکلات معیشتی افکار مردم را ورزش زدایی کرده ایم ، آیا جواب غیر از این است که ما کار اساسی و زیر بنایی ورزشی نکرده ایم ؟!
فرهنگ زبر بناست با کار زیر بنایی فرهنگی ورزش را و پس از آن جامعه را نجات دهیم .
سرشماری ورزشی :

مکان ها ، ظرفیت ها ، استعدادها ، مربیان ، ورزشکاران ، وسایل ورزشی و …باید در سطح شهرستان سرشماری و حتی استان  بررسی گردند

یکی از ضعف های بزرگ ورزش شهرستان نداشتن اطلاعات پایه ای از موارد فوق برای تصمیم گیری و حتی انتقال دانش به مدیران بعدی است

شما اطلاعات طبقه بندی شده و منسجم جهت تصمیم گیری  نه تنها از ورزش شهرستان بلکه از هیچ اداره و سازمانی را در نهاد فرمانداری نمی توانید پیدا کنید در صورتی که این بانک های اطلاعاتی باید موجودیت پیدا کنند .

مجموعه این اطلاعات بستر لازم برای رشد و توسعه شهرستان را فراهم میکند ، مجموعه این اطلاعات فرهنگ سازی می کند تا قهرمانان ظهور و بروز پیدا کنند ، مجموع این اطلاعات می تواند آسیب های اجتماعی را پس زند و این ضعف بزرگ را تبدیل به نقطه‌ ی قوت کند .

 

این یک پیشنهاد است تا سرشماری به کمک ورزش بیاید ، در حال حاضر برخی از روستاها خانه های ورزش دارند اما امکانات شان بلا استفاده است . این ضعف جذب ورزشکار توسط مسولین این خانه های ورزش باعث قفس شدن امکانات و مستعمل شدن آنها می شود با کمک سرشماری و نظارت مستمر بر این خانه های ورزش می توان از فرسایش ورزش و نفوذ آسیب ها به بدنه اجتماعی جلوگیری کرد.

برای مثال خانه های ورزشی که فعالند باید تقویت شوند و خانه های ورزشی که غیر فعالند هم با شوک گرفتن وسایل (تهدید پس گرفتن امکانات و دادن آنها به جای فعال ) فعال کرد و حتی این امکانات را در صورت عدم فعالیت باز پس گیری کرد .

این موضوع یعنی جریان ورزش در رگ های جامعه ،یعنی فرهنگ سازی ورزشی

گرچه نداشتن نیرو و راکد بودن نیروهای ورزش و جوانان خود بزرگترین آسیب در بدنه ورزش شهرستان است .

نقش رسانه در فرهنگ ورزشی

امروزه به کمک فضای مجازی ، رسانه ها در شهرستان اردل هم شکل گرفته اند و از انصاف که نگذریم منصفانه در حال کنشگری  و مطالبه گری اند و می توانند به با کمی تغییر زاویه از مسائل سیاسی به ورزش هم کمک کنند

در استان رسانه منسجمی وجود ندارد تا درد و مشکلات ورزشکاران را فریاد بزند ، آنان را معرفی کند ،ظرفیت ها را مثل اردو بام بودن استان به درستی معرفی کند

عدم کارکرد رسانه ای که باید ملی باشد و نیست می توان در اخبار ورزشی استان دید

گوینده این خبرها هر روز شاید هزینه های زیادی را متحمل شود و خود را به استودیو برساند و در نهایت دو خبر ورزشی بخواند

همین دو خبر ورزشی خود گواهی است تا ثابت کند این رسانه توجهی به این حجم از خبرهای تولیدی ورزش ندارد در حالی که ورزشکاران باید دیده شوند .

تا حالا از خودتان پرسیده اید که چرا حجم خبرهای ورزشی مان از حجم خبرهای تعریف و تمجیدی از مسولین کمتر است ؟!

جواب مشخص است ، چون رسانه ای که باید مال مردم باشد ، کار فرهنگی ورزشی نمی کند ، تولیداتش برای اشاعه فرهنگ ورزش چقدر است ؟!

مسلما صدا و سیما به بخش ورزش توجه نخواهد کرد اما از فضای رسانه ای مجازی انتظار می رود به کمک ورزش بیاید ورزش و ورزشکاران را گرامی بدارد فریاد رس شان باشد و برای توسعه ورزش ریل گزاری کند .

در سیاست ها و خط مشی های صدا و سیما انگار افق روشنی برای ورزش وجود ندارد

باید پرسید چند مستند و چند برنامه برای اشاعه فرهنگ ورزشی و نهادینه کردن آن تولید شده است ؟!

می شود با استفاده از کانال های مجازی و صفحات مجازی مطالبات خود را در خصوص ورزش هم فریاد زد .میشود به جای تولیدات جلف در مجازی به تبلیغ ورزش پرداخت .

 

 

 

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در email
اشتراک گذاری در whatsapp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *