به عنوان یک نویسنده از دیار چهارمحال و بختیاری، از سرزمینی که زاگرس با صلابت در آن ایستاده و چشمههای کوهرنگ قصههایش را زمزمه میکنند، وقتی شنیدم دونالد ترامپ جرأت کرده نام خلیج فارس را به سخره بگیرد، خشم و غروری توأمان در وجودم شعله کشید. خلیج فارس نه فقط یک نام، که بخشی از هویت ماست؛ آوای ملتی که قرنها در برابر طوفانها سر خم نکرده. این نام در قلب من، در خاطرات کودکیام، در قصههای دریانوردان پارسی، ریشه دارد. حالا میخواهم با قلمم فریاد بزنم: خلیج فارس، تا ابد خلیج فارس خواهد ماند.
پشت پرده یک اقدام غیرحرفهای
برای فهم علت این ماجرا، باید به بازیهای سیاسی منطقه نگاهی بیندازیم. خلیج فارس، این آبراه استراتژیک که ایران را به شبهجزیره عربستان پیوند میدهد، همیشه قلب تپنده اقتصاد و سیاست جهان بوده. نفت، گاز و موقعیت بینظیرش آن را به میدان رقابت قدرتها تبدیل کرده. حالا اظهارات ترامپ، که بهزودی به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس سفر میکند، انگار تلاشی است برای جلب رضایت متحدانش، بهویژه عربستان و امارات.
این کشورها، سالهاست در رقابت با ایران، گاهی از نام جعلی «خلیج عربی» استفاده میکنند. این پروژه از دهه ۱۹۶۰ با موج ناسیونالیسم عربی کلید خورد؛ نقشههای تحریفشده، اسناد دستکاریشده و حتی بیتوجهیهای عمدی در رسانههای جهانی، بخشی از این تلاش برای بازنویسی تاریخ است. اما آنچه این اقدام را شرمآورتر میکند، زمانبندی آن است. در حالی که مذاکرات حساس بین ایران و آمریکا در جریان است، چنین اظهارنظری نهتنها غیرحرفهای، بلکه نقض آشکار اصول دیپلماتیک است. وقتی دو کشور در حال گفتوگو برای حل مسائل پیچیده هستند، طرح موضوعی به این حساسیت، جز تحریک احساسات و تخریب اعتماد، چه هدفی میتواند داشته باشد؟
ترامپ که در سال ۲۰۱۷ هم این اشتباه را کرد و با خشم ایرانیان روبهرو شد، خوب میداند این موضوع برای ما خط قرمز است. پس چرا دوباره این آتش را شعلهور کرد؟ شاید میخواهد سرمایههای عربی را به جیب بزند، ائتلاف ضدایرانی را تقویت کند، یا با ایجاد جنجال، فشار روانی بر ایران را در مذاکرات افزایش دهد. اما او نمیداند که با ملتی طرف است که هویتش را با خون و غرور نوشته.
خلیج فارس، گوهر تاریخ ما
بیایید لحظهای از سیاست فاصله بگیریم و به تاریخ برگردیم. به سنگنبشتههای داریوش هخامنشی که ۲۵۰۰ سال پیش نام «خلیج پارسی» را در کانال سوئز جاودانه کرد. به نقشههای بطلمیوس، به اسناد اسلامی، به فرمانهای عربی قرن بیستم که همه از «خلیج فارس» گفتند. این نام نه یک قرارداد سیاسی، بلکه حقیقت تمدنی است که جهان را با فرهنگ، تجارت و شاعریاش روشن کرد.
خلیج فارس، قصه بندرعباس است، بوی نمک و ماهی، صدای موجهایی که انگار لالایی مادران بوشهری را زمزمه میکنند. یادم میآید قصههایی که از دریانوردان پارسی شنیدم، که با کشتیهای چوبیشان، نام ایران را به هند و چین بردند. این خلیج خانه ماست، و هیچکس نمیتواند این خانه را از ما بگیرد.
حماسهای که ادامه دارد
در برابر این توطئه، وظیفه ما سنگین است. وقتی خبر حرفهای ترامپ پخش شد، از تهران تا لسآنجلس، از پاریس تا سیدنی، ایرانیها یکصدا شدند. شبکههای اجتماعی پر شد از نقشههای تاریخی، از شعرهایی که خلیج فارس را ستودند، از فریادهایی که یک پیام داشتند: این نام تغییر نخواهد کرد. این همبستگی، همان نیرویی است که ما را در برابر هر دشمنی سربلند نگه داشته.
من میگویم خلیج فارس نه با فرمان کاخ سفید، نه با پول نفت و نه با هیچ نیرنگی عوض نمیشود. این نام در رگهای این سرزمین، در روح هر ایرانی، حک شده. ما باید این میراث را به فرزندانمان بسپاریم. باید در قصههایمان، در کتابهای درسیمان، در ترانههایمان، خلیج فارس را زنده نگه داریم. باید به سازمان ملل و نهادهای جهانی فشار بیاوریم که نام درست را به رسمیت بشناسند. و مهمتر، باید به جهان نشان دهیم که این نام نماد مقاومت ماست، نماد ملتی که مثل کوه، استوار و شکستناپذیر است.
در پایان، خطاب به ترامپ و هر کس که خیال خام تغییر نام خلیج فارس را در سر دارد، میگویم: شما با ملتی طرفید که تاریخش را با غرور نوشته. خلیج فارس، نه یک نام، بلکه جان ماست. این اقدام غیرحرفهای شما، که در میانه مذاکرات دیپلماتیک مطرح شد، تنها عزم ما را جزمتر کرد. ما فرزندان ایران قسم خوردهایم که این نام را تا ابد پاس بداریم. خلیج فارس با فریاد ما، با قلم ما، با قلب ما، تا همیشه خلیج فارس خواهد ماند. این نه فقط یک وعده، که حماسهای است که از قلب این سرزمین جاودانه خواهد شد.
سروش غلامی