نویسنده: محمد صفری
این روزها در حال و هوای شهادت سردار قاسم سلیمانی هستیم و یادآوری این نکته برای همگان به ویژه مسئولان لازم و ضروری است که او هنگامی که سخن میگفت، دغدغه مردم، انقلاب و ایران را داشت و توصیه اکید به پیروی از رهبری نظام که در وصیت نامه شهید نیز دیده میشود.
سردار دلها همواره بر همبستگی میان همه اقشار مردم تأکید داشت و این سخنان از سر دغدغهای بود که نسبت به حال و آینده داشت، گویی میدانست که توطئهای در دستور کار است تا میان مردم با مردم اختلاف بیندازد و با ایجاد فضای دو قطبی به اختلافاتی که در خانواده ایران به وجود آورده شده دامن بزند.
البته که روی سخن سردار سلیمانی بیشتر به مسئولانی بود و هست که با رفتارها و گفتارهای خود سعی در مرزبندی، ایجاد فضای خودی و غیر خودی و دوقطبی در جامعه داشتند.
نمی توان از زبان حاج قاسم سخنی را مثال زد که او سعی کرده باشد فضا را دو قطبی کند و بازی خودی و غیر خودی راه بیندازد. شهید سلیمانی در طول عمر خود همواره بر این مسئله مهم تأکید داشت که جامعه خانواده ما است و نباید حلقه انقلاب را تنگ کرد.
اما بودند و هستند برخیها که خود را تافته جدا بافته میدانند و تلاش می کنند با رفتارهای خود فضای دو قطبی در جامعه را تشدید کنند.
«من و آدمهای خودم. من و رفقای خودم. من و مریدهای خودم. این بیحجاب است، این باحجاب است. این چپ است، آن راست است، این اصلاحطلب است، او اصولگراست، خب پس چه کسی را میخواهید حفظ کنید؟»
این تنها بخشی از سخنان سردار شهید قاسم سلیمانی در باره دوقطبی و خودی و غیر خودی کردن در جامعه است.
دغدغه شخصی چون حاج قاسم حفظ و جذب حداکثری است، اعتقاد چنین شخصیتهایی بر این است که نباید میان اقشار مردم فاصله ایجاد کرد بلکه همه را باید در خانواده بزرگ ایران اسلامی دید.
برخی شخصیتها، مسئولان، جریانهای سیاسی، رسانهها در دامن زدن به فضای دو قطبی در جامعه نقش دارند، این فضا باید شکسته شود.
در شرایط کنونی که کشور یک فتنه بزرگ را از سر گذرانده و هنوز تتمه آن باقی است، کشور از هر زمان دیگری نیازمند آرامش همراه با همدلی و وفاق است، در این میان، برخی از هر دو طیف موافق و مخالف، جریانهای سیاسی با اظهارات و موضع گیریهای خود سعی در تشدید فضای دوقطبی دارند. خواسته یا ناخواسته تفاوتی نمی کند، نتیجه آن یکی است.
البته می توان از آنهایی که خود را خودی می دانند بیشتر گلایه کرد، جاذبه این قشر باید بیشتر باشد اما دافعه آنها به نظر بیشتر است.
این که تنها یک عده خود را انقلابی و صاحب حق بدانند و دیگران را غیر خودی بنامند در جهت حرکت در اهداف دشمن است و با منویات رهبری نیز در تضاد است.
اگر از آموزههای شخصیتی چون حاج قاسم سلیمانی دم میزنیم اما در جهت خلاف آن چه که او ترویح کرده و خواسته گام بر میداریم، خیانت به خون سردار ایرانی و دیگر شهدای انقلاب اسلامی است.
سردار دلها چرا محبوب قلبها شد؟ چون جاذبه او فراتر از دافعهاش بود.هما کم حجاب هم او را فرمانده و محبوب خود میدانست و سعی میکرد آنچه که او خواسته شود.
اگر مبنا مکتب شهید سلیمانی است، به سبک و سیاق این شهید بزرگوار عمل کنیم تا از این گردنه نیز به سلامت بگذریم. کشور گردنههای دشوار زیادی را گذر کرده و تاکنون نیز به سلامت پشت سر گذاشته، گردنه های دشوار دیگر باقی است و باید برای ادامه راه تا فتح قله توان داشته باشم. دشمن در صدصد ناتوان کردن ایران اسلامی است.