1403-10-06 21:54

جهت جستجو عبارت خود را در کادر روبرو وارد نمایید

اخبار ایران و استان

آزادسازی خرمشهر مهم‌ترین حماسه دوران ما است خرمشهر ایستگاهی در جاده بیت المقدس

شنوندگان عزیز؛ توجه فرمایید! خرمشهر، شهر خون، آزاد شد». این صدا، در تکمیل صدای شهید محلاتی است و آزادی خرمشهر مهم‌ترین اتفاقی که پس از انقلاب، تثبیت‌کننده نهضت بود.

آزادسازی خرمشهر مهم‌ترین حماسه دوران ما است خرمشهر ایستگاهی در جاده بیت المقدس

شنوندگان عزیز؛ توجه فرمایید! خرمشهر، شهر خون، آزاد شد». این صدا، در تکمیل صدای شهید محلاتی است و آزادی خرمشهر مهم‌ترین اتفاقی که پس از انقلاب، تثبیت‌کننده نهضت بود.

جواد شاملو
روزگار ما به رغم سرعت پیشرفت‌ تکنولوژی از جهاتی عصر کم‌تحرکی است. درست است که تکنولوژی پیشرفت‌های فزاینده‌ای دارد؛ اما دیرزمانی است که اختراعی بزرگ مثل اختراع لامپ یا دستگاه چاپ یا دوربین صورت نگرفته. ابزاری که امروزه مدام تکامل پیدا می‌کند در واقع اختراعی نیست که از بیخ و بن نوپدید باشد. همچنین دیرزمانی است که جهان یک دانشمند بزرگ و بی‌همتا یا حتی هنرمندی در اوج به خود ندیده است. در عرصه دانش، تعداد باسوادها شدیدا رو به افزایش است اما کسی به مرتبه علمی ابن سینا و خوارزمی و انیشتین و دکارت نمی‌رسد. کسی فروید، هوگو، داوینچی یا حافظ شیرازی نمی‌شود. جهان به همین ترتیب مدت‌ها است یک حماسه تمام عیار نیز به خود ندیده است. حماسه‌ای که آن‌همه شکوه و هیجان و صلابت در خود داشته باشد که لایق عنوان حماسه باشد. شاید بتوان برای هر کدام از چیزهایی که گفتیم در این دوره دیگر نمی‌بینیم استثنائی ذکر کرد. استثنای کمیاب بودن حماسه در جهان امروز نیز «خرمشهر» نام دارد. خرمشهر نماد حماسه در روزگار ما است نه فقط در ایران بلکه در تمام جهان. شهری به ظلم و زور غصب شود؛ مردمش تا پای جان مقاومت کنند اما نتوانند شهر خود را نجات دهند، شهر سقوط کند و دشمن در آن جا خوش کند؛ سپس آن مردم دوباره عزم را جزم کنند، قدرت بیابند و طی چند عملیات شهری را که حالا دشمن با تمام قوت از آن دفاع می‌کرد پس بگیرند. پس گرفتنی که برای دشمن تلفات و هزینه بسیار در بر داشت و برای ما به تمام معنا یک پیروزی بود. در تاریخ انقلاب چند صدای به یاد ماندنی از رسانه ملی پخش شده است. یکی صدای شهید محلاتی است که پیروزی انقلاب را اعلام می‌کرد؛ و دیگری صدای گمنام محمود کریمی علویجه
که می‌گفت: «شنوندگان عزیز؛ توجه فرمایید! خرمشهر، شهر خون، آزاد شد». این صدا، در تکمیل صدای شهید محلاتی است و آزادی خرمشهر مهم‌ترین اتفاقی که پس از انقلاب، تثبیت‌کننده نهضت بود.
در نام عملیات‌های پیروزمندانه‌ای که منجر به فتح خونین‌شهر شد، مدام نام قدس تکرار می‌شود و نام عملیات آخر نیز بیت المقدس است. یک خوش‌سلیقگی زیبا و پر از نکته و رهیافت. اول آنکه انتخاب این نام برای عملیات بازپس‌گیری خرمشهر، خود یک رجز است. گویی نام عملیات دارد به دشمن می‌گوید گمان نکنی خرمشهر برای ما آخر دنیا است! فکر نکنی منتهی الآمال ما بازپس‌گیری خرمشهر است و پس از آن دیگر سرمان به کار خودمان است! آرمان ما شهری که آن هم مثل خرمشهر اشغال شده و ما در پی آزادی آنیم. این نام به دشمن می‌گوید اینگونه نیست که ما در گوشه‌ای نشسته باشیم، تو آمده باشی و مزاحمتی ایجاد کرده باشی و ما تنها بخواهیم شر تو را دفع کنیم؛ ایران شیری نیست که تنها به فکر قلمرو خودش باشد بلکه نهضت خمینی ابراهیم‌وار به سوی میعادگاهی می‌رود و توی صدام ابلیس‌وار بر سر این راه ظاهر شده‌ای. همچنین می‌گوید ما برای حزب بعث اصالتی قائل نیستیم و آن را دشمن واقعی و حقیقی خود نمی‌دانیم؛ بلکه دشمن ما صهیونیسم و استکبار جهانی است؛ صدام نوچه استکبار است و خرمشهر ایستگاهی در جاده بیت‌المقدس. این نام یعنی جنگ ما را باید در پازل گسترده‌تری دید و جنگ ایران و عراق، فصلی از مبارزه دائمی و گسترده حق و باطل است؛ نبردی که سرنوشت آن نهایتا در قبله نخست مسلمین رقم خواهد خورد. این نام همچنین ایهامی دارد. گویی خرمشهر نیز برای خود یک پا بیت المقدس است. شهری که جای جایش مقتل شهدا است و فرمانده سپاهش اسوه اخلاصی چون جهان‌آرا. شهری که در آن حزب بعث از جسد شهدا انتقام می‌گرفت. کتاب دا؛ که یک تصویر ماندگار از مقاومت و سقوط خرمشهر به ثبت رسانده؛ در مورد روحانی شهیدی سخن می‌گوید به نام شهید مدنی؛ که سر از تنش جدا می‌کنند و در جمجمه‌اش ادرار می‌کنند. چه دشمنانی داشته‌ایم ما… !
حتی نام خرمشهر هم با بیت المقدس تناسب دارد. بیت المقدس یعنی خانه پاک. یهود این شهر را اورشلیم می‌خواند که تلفظ ابری دارالسلام است و این‌ها همه با خرمشهر در تناسب است. خرمشهر سرنوشت جنگ را تعیین کرد و پشت دشمن را در اوج غرورش به خاک کوباند.
خرمشهر دیگری هم هست که باید سرنوشت چندین و چندهزار ساله نبرد حق و باطل را تعیین کند. بیت المقدس، شهری که حتی در شاهنامه فردوسی هم میعادگاه نهایی حق و باطل، ضحاک و فریدون است. مقر ضحاک در خانه پاک؛ در بیت المقدس است و فریدون این مقدس‌زمین را از لوث ضحاک پاک می‌کند و ضحاک را زیر دماوند مدفون و محبوس می‌گرداند.
به خشکی رسیدند سر کینه جوی
به بیت‌المقدس نهادند روی
که بر پهلوانی زبان راندند
همی کنگ دژهودجش خواندند
بتازی کنون خانهٔ پاک دان
برآورده ایوان ضحاک دان…
آی ضحاک زمان که در سودای صهیونی؛ فرزندان فریدون در دامنه دماوند به انتظار نبرد نهایی‌اند…

 

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در email
اشتراک گذاری در whatsapp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *