غرب آسیا بار دیگر به کانون اصلی تحولات جهان مبدل شده است که محور آن را نیز دفاع مشروع ملت فلسطین در برابر اشغالگران در قالب طوفان الاقصی تشکیل میدهد. همزمان با این تحولات، زنجیرهای از رایزنیهای دیپلماتیک در منطقه جریان دارد که از آن جمله سفر السودانی نخست وزیر عراق به تهران است. این سفر پس از دیدار وی با بلینکن وزیر خارجه آمریکا در بغداد موجب شده تا برخی سفر او به تهران را پیام آوردن از طرف آمریکایی تفسیر نمایند. این گمانهزنیها در حالی عنوان گردیده که مسائل مطرح شده در رایزنیهای السودانی در تهران نکاتی دیگر را آشکار می سازد. یکی از محورهای اصلی مناسبات دو کشور را حضور تجزیه طلبان و تروریستهای تهدید کننده امنیت ایران و منطقه در عراق تشکیل می دهد که بر اساس توافقنامه امنیتی بغداد-تهران، عراق موظف به مقابله با آنهاست. با توجه اجرایی نشدن بندهایی از این توافق از محورهای اصلی سفر السودانی را بررسی ابعاد این مهم تشکیل میدهد و ارتباطی به معادلات منطقه ندارد.
نکته دیگر آنکه آمریکا همسویی کاملی با رژیم صهیونیستی داشته و عملا فرماندهی کشتار مردم غزه را به دست گرفته و از ارسال هیچگونه تسلیحاتی برای تل آویو فروگذار نمی باشد و در اصل آمریکا خود بخشی از جنگ غزه است و نه راه حل پایان آن و در اصل مقابله با آمریکا مولفهای برای مقابله با رژیم صهیونیستی است. از سوی دیگر ایران و عراق مواضعی مشابه در حمایت از غزه و فلسطین دارند چنانکه السودانی بر موضع عراق در محکوم کردن حملات صهیونیستها به نوار غزه تأکید کرد و گفت: جامعه جهانی باید مسئولیتهای خود در قبال جنایتهای اسرائیل در غزه را بر عهده بگیرد. ایران نیز در عالی ترین سطوح به حمایت از فلسطین و مقاومت غزه پرداخته که سفر دورهای وزیر خارجه برای هماهنگ سازی کشورها در این عرصه و نیز مواضع رهبر انقلاب که در دیدار با هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس و السودانی بر حمایت کامل از فلسطین تاکید کردند نمودی از این حقیقت است. بر این اساس می توان گفت که عملا طرح مسئله پیغام رسانی السودانی به ایران از سوی آمریکا در قبال مسئله جنگ غزه امری دور از ذهن میباشد چرا که عملا هیچ تناسبی میان مواضع سه کشور در باب این موضوع وجود ندارد.
آمریکاییها پیش از این درخواست خود را از ایران در موضوع جنگ اخیر مطرح کرده و از سوی مدعی شدهاند که به دنبال گسترش درگیری و جنگ با ایران نیستند و از سوی دیگر خواستار اقدام ایران در پیشگیری از ورود سایر ارکان مقاومت علیه رژیم صهیونیستی و منافع آمریکا شدهاند. آنطور که وزیر امور خارجه اعلام کرده آمریکاییها در روزهای اخیر سه بار پیام دادهاند که به دنبال برقراری آتش بس در غزه می باشند که تاکنون هیچ اقدام عملی در این زمینه صورت ندادهاند.
واکنش ایران به این درخواستها نیز آن است که از یک سو راهکار گستردهتر نشدن دامنه جنگ را توقف جنایات صهیونیستها و پایان محاصره غزه تشکیل میدهد و از سوی دیگر آنکه مقاومت کشورهای منطقه برگرفته از مطالبه مردمی و واکنشی روشن به رفتارهای اشغالگرایانه و بحران ساز آمریکا در این کشورهاست و ایران هر چند که از مقاومت و استقلال ملتها دفاع میکند اما در امور آنها دخالت نکرده و نه آنها را از اقدامی نفی میکند و نه به انجام کاری توصیه میکند. با توجه به این حقایق میتوان گفت سفر میانجیگرایانه السودانی میان ایران و آمریکا در معادلات منطقه نیز امری به دور از منطقه است هر چند که آمریکا قطعا تمایل بسیار دارد تا از ظرفیتهای نزدیکی بغداد با تهران برای تغییر مواضع جمهوری اسلامی در باب تحولات منطقه برخوردار گردد که عملکرد قاطع ایران در حفظ خطوط قرمز و مواضع اعلامی این امید را به یاس مبدل میسازد. آنچه مسلم است آنکه عراق به عنوان یک کشور مهم در منطقه، میتواند در این اجماع سازی سراسری در حمایت از فلسطین نقش ویژهای داشته باشد و یک خط جدید را در دنیای عرب و جهان اسلام به وجود بیاورد. اقدامی که در نهایت میتواند در کنار پایان جنایات و توطئههای صهیونیستها علیه غزه در نهایت زمینه ساز خروج نیروهای آمریکایی از عراق و منطقه گردد.
قاسم غفوری